صالحات

بسم الله النور
ایدئولوژی لیبرالیسم و فرزند نامشروع آن «فمینیسم» با تکیه بر اباحه گری و برنتافتن حدود الهی در حلال و حرامش، تمام تلاش خود را برای گذر از مرزهای حق و حدود شرعی کرده است و سعی دارد «لسه فر» و لذت گرایی محض را در تمام شئون زندگی بشر نهادینه سازد. پارادایم لیبرالیسم که ذیل سوپر پارادایم اومانیسم تعریف می گردد، انسان را محور عالم قرار می دهد و تمام امور دیگر را مبتنی بر آن تنطیم میکند و «بگذار هر آن چه دلش می خواهد انجام دهد» را محور حرکت بشر غربی قرار می دهد.
مولود نا مشروع لیبرالیسم یعنی همان فمینیسم هم، همه ی توان خود را برای زدودن حیا در عرصه ی گیتی به کار گرفته است تا نابودی و هلاکت حرث و نسل¹ را رقم بزند. وجود زن که می تواند بلد طیبه ای²  باشد که نسل صالح و سالم، حاصلش است با ایدئولوژی فمینیسم حیا از وجودش رخت بسته و هلاکتش رقم می خورد.

مطالعه ادامه، در ادامه مطلب

بسم الله النّور

پروژه مرکزی فمینیسم برای نیل به اهداف خود حیازدایی در عرصه عمومی (اجتماعی) و بسط آن به خانواده است. حیا محور قوام و دوام خانواده است و زدودن آن فروپاشی خانواده را به دنبال خواهد داشت.

بستر و مبنای عمل در تمامی امواج و جریان های فمینیسم زدودن غیرت مردان و حیای زنان بوده است.

...........

پ.ن 1:روندی که برای سیر چیستی، چرایی و چگونگی فمینیسم  و خصوصا حضور اجتماعی زنان با تقسیم بندی احکام پنج گانه واجب، مستحب، مکروه و حرام تعریف شد باید تغییر کند که ان شاء الله در آینده نکات تکمیلی را اضافه خواهم کرد.

پ.ن 2: به مطلب دستپخت مدرنیسم مبتنی بر دیدگاه دوستان در بخش نظرات باید چند بخش تکمیلی اضافه شود که ان شاء الله به زودی اضافه خواهد شد.

پ.ن 3: طاعات و عبادات قبول، مارا از دعای خیرتان فراموش نکنید.

بسم الله النّور

گفتمانی که فمینیسم از ابتدا بر روی آن تأکید داشت، گفتمان برابری زن و مرد در تمامی عرصه های حقوقی، سیاسی، اجتماعی و خانوادگی بود. فمینیست ها در پی برابری نقش های زن و مرد، تساوی حقوقی آن ها در تمامی جنبه های خانوادگی، اشتغال و مشارکت اجتماعی و سیاسی، بوده و هستند.

بسم الله النّور

راستش نمی خواستم اولین مطلب سال جدید را به این موضوع بپردازم. اما به لطف صدا و سیما و برنامه های وزینش قبل از تحویل سال جدید! این موضوع برای مطلب فراهم شد!

خانم  ؟؟؟؟ مجری برنامه سال تحویل شبکه پنج بودند که (البته خود ایشان مجری برنامه های آشپزی و گلدوزی و... هستند!) تا دلتان بخواهد فمینیست بودنشان را به رخ بینندگان کشیدند!

البته بنده برنامه را کامل ندیدم اما بخشی را که دیدم، خانم دکتر دستجردی (وزیر بهداشت دولت گذشته) را دعوت کرده بودند و دو خانم دیگر که گویا مخترع بودند. مجری از خانم دکتر پرسید: «من شنیده بودم پدرتان گفته بودند من دخترم را برای آشپزخانه تربیت نکردم!» خانم دکتر هم در پاسخی هوشمندانه گفتند: «من سعی کردم دخترانم را مادر و همسر تربیت کنم که در کنارش به وظایف دیگرشان برسند.» (نقل به مضمون)

بسم الله النّور

در بخش اوّل و دوّم به موضوع مردواره کردن و ظلم به زنان در سطوح مختلف اشاره شد.

اما هنوز ما به پاسخ اصلی نرسیدیم.

 به راستی رویکرد اصلی در مسئله ی زنان چیست؟

آیا باید آن ها را از حقوق خود مطلع کرد تا قدرت دفاع از خود داشته باشند؟!

آیا باید آن ها را توانمند کرد تا بتوانند بدون نیاز به مرد مشکلات خود را برطرف کنند؟!

آیا باید تمام حقوقی را که به مردان تعلق دارد، به زنان هم بدهیم تا تساوی زن و مرد در جامعه برقرار شود؟!

بسم الله النّور

در مطلب قبل توضیح داده شد که فمینیسم در صدد رفع ظلم از زنان برآمد اما راهکارش این بود: «زنان هم مرد شوند تا بتوانند چون مردان ظلم کنند.»

گذشت زمان نشان داد نه تنها این راهکار مشکلات را حل نکرد بلکه بر مشکلات زنان افزود و اگر در گذشته فقط در محیط خانه به زنان ظلم میشد، ظلم در اجتماع، محیط کار و... نیز به آن اضافه شد.

بسم الله النّور

از مطالبات اصلی امام خامنه ای در چند سال اخیر تبیین رویکرد اصلی در نگاه با مسئله زنان در مقابل اندیشه های غربی بود.

رویکرد فمینیست ها در این رابطه تبدیل زنان به مردان بود. همانی که از آن با نام برابری و تساوی زن و مرد از آن یاد می شود. راهکار فمینیست ها برای زنان این بود که اگر مورد ظلم واقع شدید شما هم ظلم کنید. شما هم مرد شوید تا بتوانید مقابل مردان از خودتان دفاع کنید. چون بن مایه نگاه فمینیست ها این است که آن جنس برتر مرد است و جنس ضعیف تر زن، پس راهکارشان این بود که زن هم توانمند شود تا بتواند مثل مردان شود. یعنی به زن گفتند تو هم مرد شو تا بتوانی توانایی های او را داشته باشی.

بسم الله النور

فمینیست ها مدعی اند که به زن آزادی دادند...

اما نمی دانم چرا یک زن تحصیل کرده وقتی می خواهد انتخاب کند خانه دار باشد!

این حق انتخاب را ندارد و همه او را سرزنش می کنند که تو با این همه کمالات می خواهی خانه دار شوی؟

و عملا حق انتخاب از او سلب می شود...

اگر فمینیسم به زنان آزادی و برابری داد...

چرا زنانی که می خواهند مادر شوند و مادری را انتخاب کنند...

و به خاطر مادر شدن شغل و تحصیل و... را کنار می گذارند...

سرزنش می شوند به خاطر انتخابشان!

پ.ن: از این به بعد تا باز شدن وقتم و بیشتر شدن فرصتم، بین مطالب «فمینیسم» مطالبی تحت عنوان «اندیشه» به عنوان تلنگر و جور دیگر نگریستن به مسائل زنان ارائه خواهد شد ان شاء الله

موج دوم فمینیسم 3

سازمان ملی زنان یا NOW نخستین بزرگترین و شناخته شده ترین سازمان زنان بود که در سال 1966 تشکیل شد. سازمان ملی زنان برای رسیدگی به موضوعات خاص و پیگیری آن ها نیروی ویژه تشکیل می داد که به عنوان نمونه در مورد موضوعاتی چون تصویرهای ارائه شده از زنان در رسانه ها، محتوای کتاب های درسی، ازدواج و طلاق، اشتغال و ورزش تشکیل می شد.

هدف سازمان بسیار وسیع تعریف شده است و می خواهد زنان را به مشارکت کامل در جریان اصلی در حیات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه آمریکا وارد کند و آن ها را به موقعیتی کاملا برابر با مردان برساند. به علاوه سازمان تأکید داشت که در زندگی زناشویی باید شراکت کامل میان زن و مرد شکل گیرد.

فعالیت های آنان در حوزه ای وسیع از جمله حمایت از زنان در پرونده های حقوقی ، رایزنی کردن در مسائل مربوط به تبعیض علیه زنان، مسائل مربوط به باروری و حق سقط جنین، ایجاد مراکز نگهداری از کودکان و مانند آن است.

پس از NOW، لیگ اقدام برای عدالت در مورد زنان یا «WEAL» که در سال 1969 به رهبری الیزابت بویر تأسیس شد، جزء شناخته شده ترین گروه حقوق زنان محسوب می شود.

از دیگر سازمان های فعال در زمینه حقوقی سازمان «حقوق بشر برای زنان» بود که در سال 1968 در واشنگتن تأسیس شد. اصلی ترین فعالیت این گروه مشاوره و کمک های حقوقی برای مبارزه با تبعیض جنسی بود و به زنانی که حقوق مشروعشان نادیده گرفته می شد یاری می رساند.

سازمان سیاسی دیگر، «حزب فمینیست» بود که در سال 1971 در نیویورک تشکیل شد. هدف آن فشار به احزاب سیاسی برای اتخاذ دیدگاه های فمینیستی و انتخاب کاندیداهای طرفدار حقوق زنان بود.

گروه های فعال جناح لیبرال عمدتا هم به فعالیت مستقیم در درون نهادها و هم اعمال فشار بر نهادها از بیرون توجه داشت. نهادهایی که این جناح به دنبال تغییر آن بودند شامل، خانواده، نهادهای سیاسی، نهادهای واضع قوانین ضد تبعیض، رسانه های گروهی، مراکز اشتغال، دادگاه ها، دانشگاه ها و... بودند.

شاید بتوان گفت که جناح لیبرال فمینیسم، جنبش را ادامه سیاست می دانست که این برداشت خود ریشه در اصلاح گرا بودن رهیافت آن به مشکلات زنان داشت.

فعالیت های اصلی گروه های اصلاح طلب طرفدار حقوق زنان را می توان در این چند مورد خلاصه کرد:

1-اعمال نفوذ و فشار بر نهادهای دولتی و موسسات خصوصی

2-پیگیری های حقوقی و قضایی

3-برگزاری تظاهرات، گردهمایی و کنفرانس

از جنبش تا نظریه های اجتماعی، تاریخ دو قرن فمینیسم، حمیرا مشیرزاده، نشر شیرازه

موج دوم فمینیسم 2

از دیگر عوامل به وجود آمدن موج دوم جنبش فمینیسم می توان به نقش دولت اشاره کرد.

در اوایل دهه 1960 به دستور رئیس جمهور آمریکا کمیسیون هایی برای بررسی موقعیت زنان تشکیل شد که انتشار نتایج گزارش ها باعث آگاهی از وضعیت نامناسب زنان شد. در این شرایط در سال 1965 کمیسیون برابری فرصت های شغلی، از اجرای مفاد مربوط به جنس در قانون سرباز زد و علی رقم تلاش زنان، مقامات فدرال هم از زنان در کمیسیون دفاع نکردند.

در نتیجه این اقدام دولتی گروهی از زنان با رهبری «بتی فریدن» تصمیم به تهیه قطع نامه ای گرفتند که این قطع نامه هم رد شد. پس از این اقدام آن ها سازمان ملی زنان یا «NOW» را برای پیش برد حقوق زنان و دفاع از برابری آن ها تشکیل دهند.