بسم الله النّور
در چند آیه از سوره قصص، به ماجرای ازدواج حضرت موسی و دختران شعیب پرداخته شده است که دربرگیرنده ظرایف و نکات حکیمانه ای است. تفسیر این آیات توسط استاد گرانقدر سرکار خانم بروجردی در سلسله جلسات «قصص قرآن» انجام شده است که بخشی از آن را مرور خواهیم کرد.
*سوره مبارکه قصص ـ آیه ۲۵
فَجَاءتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِی عَلَى اسْتِحْیَاء قَالَتْ إِنَّ أَبِی یَدْعُوکَ لِیَجْزِیَکَ أَجْرَ مَا سَقَیْتَ لَنَا فَلَمَّا جَاءهُ وَقَصَّ عَلَیْهِ الْقَصَصَ قَالَ لَا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ
پس یکى از آن دو زن در حالى که به آزرم گام بر مى داشت نزد وى آمد [و] گفت پدرم تو را مى طلبد تا تو را به پاداش آب دادن [گوسفندان] براى ما مزد دهد و چون [موسى] نزد او آمد و سرگذشت [خود] را بر او حکایت کرد [وى] گفت مترس که از گروه ستمگران نجات یافتى.
یکی از آن دو دختر سراغ موسی آمد. اتفاقاً این دختر همانی بود که بعداً همسر موسی شد، با حیای خاصی حرکت می کرد یعنی شرافت از منش و روش او ظهور داشت و با وقاحت به طرف مرد نامحرم نمیرفت، «عَلَى اسْتِحْیَاء» هم پوشش پوشش خاصی بوده و هم راه رفتن او راه رفتنی بود که سکینه و متانت در آن بود حتی صورت خودش را هم به موسی نشان نداد. دختر شعیب به موسی گفت حتماً پدر من تو را دعوت کرده و صدا زده تا به تو جزا بدهد پاداش آن آبیاری که برای ما کردی. زمانی که موسی سراغ شعیب آمد و داستان خودش را برای شعیب بازگو کرد شعیب به او گفت نگران نباش نجات پیدا کردی از گروه ستمکاران.
پیام های آیه :
1- قانوناً این ساعاتی که دخترها برای آبکشی رفتند باید طولانی می شد و حضرت شعیب دید دختران زود برگشتند و علت را جویا شد؟ دختران داستان را گفتند که یک جوانی برای ما آب کشید، شعیب بلافاصله میخواهد پاداش بدهد، موسی کاری که انجام داد ذرهای به پاداش در مخیله اش نبود اما این دلیل بر این نیست که شعیب به او پاداش ندهد ،اتفاقاً موسی باید برای اجر کار نکند و شعیب هم باید اجر را بپردازد، یعنی در واقع شعیب در جایگاه خاص خودش خود را مأمور به پرداخت اجر میبیند ولو موسی ذره ای متقاضی دریافت اجر نیست.
2- « فَجَاءتْهُ إِحْدَاهُمَا» لابد شعیب به دختران گفت کدامتان سراغ موسی می روید که پیغام مرا ببرید و آن دختری که پرانرژیتر است میرود. بالاخره برای دریافت بعضی از فیوضات باید مایهای بگذارید. برای دریافت فیوضات باید جدّ و جهدی داشته باشد، من جدّ و جهد را برای امر خاصی ندارم همانطور که موسی برای دریافت اجر کاری نکرد دختر شعیب هم که راه افتاد قصدش ازدواج نبود اما باید بدانیم در این عالم تلاشها ثمر دارد و کم تلاشیها بازده مثبتی در زندگی ما ندارد.
3- حرکت"تمشی علی استحیاء" است یعنی در ارتباط زن و مرد باید عفت در روش و گویش حاکم باشد و حیاء ظهور داشته باشد، ظهور حیاء را از این خانم می بینید چون محتوای پیام "انّ ابی یدعوک" است، حالا ببینید چقدر باید این پیام با متانت و حیاء مطرح بشود که هیچ شبههای را ایجاد نکند.
4- « قَالَتْ إِنَّ أَبِی یَدْعُوکَ لِیَجْزِیَکَ أَجْرَ مَا سَقَیْتَ لَنَا » گفت پدر من تو را دعوت کرده و غایت دعوت او هم پاداش دادن است یعنی در مراتب کمالی کوچکترین کاری که برای ما میکنند باید مترصد پاداش برای آنها باشیم.
تفاسیر می گویند وقتی این دختر راه افتاد به عنوان راهنما جلو می رفت و موسی پشت سر می رفت ، بلافاصله موسی گفت تو پشت من حرکت کن ما خانواده ای هستیم که پشت سر زنها حرکت نمی کنیم چون وقتی مرد پشت سر زنها حرکت کند ناخودآگاه چشمش به زن می افتد ، موسی گفت انّنا بنی یعقوب لا ننظر علی اعجاز النساء ما فرزندان یعقوب به دنباله زنها نگاه نمیکنیم.
از اینجا معلوم می شود حرف زدن در حد ضرورت اشکال ندارد، دختر شعیب حتی از موسی تشکر نکرد و گفت" إِنَّ أَبِی یَدْعُوکَ" پدرم با تو کار دارد.
حالا یک تشکر عادی اشکال ندارد اما گاهی اوقات بعضی از ما شیرین زبان هستیم و وقتی میخواهیم از یکی تعریف کنیم خیلی تعریف می کنیم و این جلوی مرد نامحرم اشکال دارد چون او چنین برخوردی را با برخورد همسر خود مقایسه می کند و به همین دلیل شرع ما اجازه چنین رابطه ای را با نامحرم به ما نداده است.
5- مردها دیر تصمیم می گیرند اما وقتی تصمیم می گیرند سریع اجرا می کنند اما زنها سریع تصمیم می گیرند و سریع از تصمیم شان منصرف می شوند.
اینجا در قرآن "تمشی علی استحیاء" را به یک زن نسبت داده که اتفاقاً یک خانم بسیار با درایت و با تدبیر و پخته عمل می کند و در کارش درنگ دارد و اینچنین نیست که با عجله و بدون تأنی اقدام کند.
6- در ذیل همین آیه یکی از علماء می گوید : «فَجَاءتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِی عَلَى اسْتِحْیَاء» یکی از دختران شعیب آمد در عین اینکه با حیاء راه می رفت طبق روایتی از پیامبر (ص) که فرمودند: " الْحَیَاءُ مِنَ الْإِیمَان" این دختر در منش و گویشش ایمان ظهور داشت و اعتقاداتش در رفتارش جلوه گر بود.
.پ.ن: دقت بفرمایید که این بخشی از جلسه تفسیر قصص قرآن بود. این مجموعه جلسات دارای نکات عرفانی ای هستند که بنده در اینجا نیاوردم. برای مطالعه آن نکات به لینک منبع مراجعه کنید.
لینک منبع: http://emamraoof.ir/index.aspx?fkeyid=&siteid=1&pageid=3766
نشر این مطلب بدون درج منبع از سایت امام الرئوف جایز نیست.