بسم الله النور
مبتنی بر آموزه های اسلامی و قرآنی برای تبیین یک موضوع ابتدا باید مشخص کنیم که چه چیز را نمی خواهیم. بنابراین علی رغم قول قبلی این وبلاگ را با موضوع «مکتب فمینیسم » آغاز میکنیم.
زنان غربی درهمین 100 سال گذشته نه حق رأی داشتند و نه حق مالکیت، حتی اجازه ی تصرف در اموال خود را نیز نداشتند. بنابراین فمینیسم که مجموعه ای از باورها و مفاهیم برخواسته از فلسفه و جامعه شناسی غربی است تلاش کرد تا با ارائه ی راه حل مشکلات زنان را بکاهد و به آن ها کمک کند تا به حقوق حقه ی خود برسند.
آموزه های اصلی مکتب فمینیسم اگرچه سعی در اعطای حقوقی ظاهری به زنان داشت اما در باطن پاسخی افراطی به وضع تفریطی زنان داشت. نگاه نظریه پردازان اولیه ی فمینیسم عمدتاً مبتنی بر مرد ستیزی، خانواده گریزی، استقلال کامل زنان و نشان دادن فرودستی زنان در دین و جامعه داشت. به موجب این جنبش، زنان خود را آزاد یافته و به صورت عنان گسیخته ای وارد جامعه و بازار کار شدند و از اینجا بود که مردان سودجو بر این جنبش سوار شدند و از شعار حقوق زن برای رسیدن به منافع و مطامع خود استفاده کردند.
صاحبان کار و سرمایه با استفاده از نیروی کار ارزان زنان، آنان را از خانه بیرون کشیده و بر خلاف خلقت جسم و روح زن بارهای سنگین شغل های مردانه را بر او تحمیل کردند.
حال زن علاوه بر وظایف معمولش یعنی همسری و مادری و انجام امور خانه می بایست بار کاری که در ظاهر برای اعطای حقوق زن بود را نیز بر دوش می کشید.
فمینیسم، حق رأی، مالکیت، استقلال مالی را به زنان داد و آنچه در خلقت زن بود یعنی دختری، همسری، مادری و در کل زنانگی زنان را از آنان گرفت.
حال زن فمینیست آزاد بود استقلال مالی داشت، در نتیجه نیازی به همسر نداشت و حق انتخاب پیدا کرده بود و خودش هرزمان وبا هرکه می خواست بدون پیمان و قرارداد رسمی ازدواج زیر یک سقف زندگی می کردند بچه می آوردند و فرزندان بی گناه ناخواسته را سقط می کردند. این شد که ارمغان فمینیسم برای زنان هرج و مرج جنسی، فرزندان بی پدرو... بود و تعداد بسیار زیادی فرزندان نامشروع را بر دامن ناپاک تمدن غرب گذاشت.
این زنان که به غایت حقوق خود دست یافته بودند اکنون حتی نمی خواستند مادر باشند و در قید فرزند قرار گیرند! و مهدکودک ها برای حل مشکل مادری تأسیس شدند تا خلاء مادری را از راهی نادرست برای این فرزندان تأمین کنند...
در کل حاصل فمینیسم برای جامعه جهانی بر خلاف تصور عموم نه تنها دادن حقوق زنان به زنان بود بلکه گرفتن زن بودن زنان از آنان و مرد شدن زنان بود.
خانه که می بایست محل سکونت و آرامش باشد تبدیل شد به خوابگاهی برای رفع حوائج حیوانی
مادری که غایت خلقت زن است به پرستاران جویای کار و مهدکودک ها سپرده شد.
زنان که برای رشد نیاز به تکیه گاه همسر خود داشتند خود شدند تکیه گاه وجود خود ...
لطفا نظر خود را در مورد فمینیسم و علت موافقت یا مخالفت خود را با این جنبش بفرمایید.
بعدا نوشت: بهتر است به جای عبارت غایت خلقت زن بگوییم غایت جنسیت زن، یا غایت زن بودن