بسم الله النّور
در مطلب حضور اجتماعی زن اشاره شد که برای فهم مسئله باید سه پرسش اساسی را مطرح کنیم تا شاخصی برای تبیین موضوع به دست آید.
پرسش اول سوال از چیستی حضور اجتماعی زن است. یعنی باید ماهیت حضور اجتماعی زن با پاسخ به این پرسش تبیین شود.
آن چه در فهم عامه از حضور اجتماعی زن درک می شود حضور او در عرصه اشتغال و تحصیل و حضور شاخص سیاسی است (مثل نمایندگی مجلس و ...). این درک فقط بخشی از درک صحیح از چیستی حضور اجتماعی زن است.
در ابتدا باید تعریفی از حضور اجتماعی ارائه شود. اولین مؤلفه ی حضور اجتماعی، غیبت از خانه و خانواده است. یعنی زنی که حضور اجتماعی دارد از فضای خانه و خانواده غایب است. پس حضور اجتماعی در خارج از محیط خانه تعریف می شود.
این بخش از تعریف را شاید می توانستیم در 20 سال گذشته به کار ببریم اما امروزه با ظهور تکنولوژی، اینترنت، شبکه های اجتماعی، وبلاگ، سایت و ... نمی توان حضور اجتماعی یک زن و حتی یک مرد را در حضور بیرون از خانه خلاصه کرد.
مثلا بنده که در حال تایپ این مطالب در خانه هستم، با انتشار آن یک نوع حضور اجتماعی هم برای خودم رقم می زنم و با اجتماعی از افرادی که این مطالب را می خوانند مرتبط می شوم.
مؤلفه ی دیگر که باید در تعریف مد نظر قرار گیرد مستقیم یا غیر مستقیم بودن این حضور است. حضور اجتماعی مستقیم حضور فیزیکی یک خانم در خارج از فضای خانه است. یعنی به مجرد خروج فیزیکی از خانه، عرصه تغییر کرده و زن وارد عرصه ی اجتماع می شود. (در اینجا با این که هدف از این امر چیست فعلا کاری نداریم). اما در حضور اجتماعی غیر مستقیم زن در خانه حضور فیزیکی دارد اما زمانش در اختیار خانه و خانواده نیست. یعنی او در خانه حضور فیزیکی دارد اما در عرصه های دیگری حضور واقعی دارد. مثل عرصه های علمی، عرصه های مجازی، عرصه های اشتغال و .... مثلا خانمی که کارهای علمی، حضور در اینترنت و ... را در خانه انجام می دهد، حضور اجتماعی غیر مستقیم دارد.
و مؤلفه ی نهایی در حضور اجتماعی، تبیین حوزه های تأثیر و تأثُّر اجتماعی است که باز هم شکل مستقیم دارد و غیر مستقیم. (تبیین مفصل این مؤلفه در مباحث قدرت مطرح خواهد شد ان شاء الله). یک زن می تواند هم در خانه و هم در اجتماع تأثیر مستقیم و کارکرد اجتماعی داشته باشد، مثل حضور در عرصه های اشتغال و تحصیل و مشارکت سیاسی و... . در تأثیر غیر مستقیم، یک زن می تواند در نقش مادری و همسری و تأثیری که بر همسر و فرزند خود می گذارد نقش و حضور اجتماعی غیر مستقیم داشته باشد. که البته این بخش مهم ترین عرصه ی حضور اجتماعی یک زن است که تاکنون از آن غفلت بسیاری صورت گرفته است و اساسا در تبیین مبحث حضور اجتماعی زنان این نقش ها را مخلّ حضور اجتماعی آنان می دانند.
به عنوان نتیجه هم می توان گفت این حضور اجتماعی می تواند انسجام نظام جامعه را تقویت کند و یا بالعکس تهدیدی برای ساختار اجتماعی یک جامعه باشد. مثلا حضور اجتماعی ای که ساختار یک خانواده را به عنوان هسته ی اولیه نظام اجتماعی تهدید کند نه تنها ممدوح نیست بلکه مذموم است و تهدیدی برای ساختار کل جامعه محسوب می شود.
بنابر آن چه توضیح داده شد می توان چیستی حضور اجتماعی زنان را این گونه تعریف کرد:
«حضور مستقیم یا غیر مستقیم زنان در عرصه ای خارج از محیط خانه و خانواده که در نتیجه آن کنش ها و تعاملاتی توسط زنان انجام می گیرد که تأثیرات مستقیم یا غیر مستقیم در عرصه ی اجتماع ایجاد می کند و می تواند مقوّم و یا تهدید کننده ی نظام و ساختار جامعه باشد.»