بسم الله النّور
تیتر 2- حضور اجتماعی واجب زنان
تیتر 3- اندیشه 8: تأملی در روایت « بهترین چیز براى زنان آن است که مردان را نبینند و مردان نیز آنان را نبینند»
در مطلب گذشته در مورد اقسام چرایی حضور اجتماعی زنان در جامعه توضیح داده شد و مشخص شد که زنان برای حضور واجب و مستحب می توانند حضور اجتماعی داشته باشند.
1- اما حضور واجب اجتماعی چیست؟
حضور واجب اجتماعی برای زنان و مردان مبتنی است بر واجب کفایی. یعنی برای عده ای از زنان و مردان واجب است بر حسب تواناییشان امورات اجتماعی را برای حفظ و رشد جامعه به عهده بگیرند. بنا به تعریف، واجب قابل اسقاط به سبب امتثال سایر مکلّفان را واجب کفایی گویند. واجب کفایی، مقابل واجب عینی، عملی است که بر تمام مکلفان، به طور مساوی واجب میباشد، اما با انجام برخی از مکلفان، تکلیف از دیگران برداشته میشود.
2- روایت مشهوری است از حضرت زهرا سلام الله علیها که همه ما شنیده ایم.
از على علیه السّلام روایت شد که فرمود:
ما نزد رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم نشسته بودیم که آن حضرت فرمود: به من بگویید که چه چیزى براى زنان بهتر است؟
همه ما از جواب بازماندیم و متفرّق شدیم، و من نزد فاطمه آمدم و آنچه را که پیامبر از ما پرسیده بود و ما نتوانسته بودیم جواب دهیم، براى او باز گفتم. فاطمه گفت: ولى من جواب این سؤال را مى دانم، بهترین چیز براى زنان آن است که مردان را نبینند و مردان نیز آنان را نبینند.
على علیه السّلام گوید: من به نزد رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم بازگشتم و به آن حضرت گفتم: اى رسول خدا! من پاسخ آن سؤال را مى دانم و آن این است که بهترین چیز براى زنان آن است که مردان را نبینند و مردان نیز آنها را نبینند.
رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم فرمودند: چرا هنگامى که نزد من بودى این جواب را بیان نکردى، بگو بدانم چه کسى آن را به تو تعلیم داده است؟
گفتم: فاطمه علیها السّلام، پس رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم از این امر تعجّب کردند و گفتند: همانا فاطمه پاره اى از تن من است.*
برداشت اولیه ای که از این روایت توسط برخی افراد صورت گرفته است این است که زنان نباید حضور اجتماعی داشته باشند، یا برای حضور اجتماعی زنان کراهت وجود دارد.
اما اگر نگاهی به زندگی خود حضرت داشته باشیم، در می یابیم که خود ایشان این روایت را در برخی موارد لازم و واجب ترک کرده اند. مانند ماجرای فدک و دفاع از ولایت. تا جایی که خود حضرت زهرا سلام الله علیها به تک تک خانه های انصار و مهاجر برای دفاع از ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام می رفتند.
اما آیت الله جوادی آملی در موارد متعدد در باره ی این روایت فرموده اند:
به جای اینکه ما از روایت،استفاده منفی کنیم و زن ها را در خانه حبس کنیم، بیاییم یک برداشت مثبت داشته باشیم، برداشتی که لازمه سخن حضرت و کاملا معقول است. آن برداشت این است که زنان مسلمان بایدچنان فعال و درصحنه باشند و چنان خودکفا تربیت شوند که برای امور تربیت،تعلیم،مدیریت،بهداشت،درمان و امثال این ها نیازی نداشته باشند که به مردها رجوع کنند. وقتی ما، در رشته های مختلف و متناسب با شان بانوان، زنان کارآمد نداریم، به ناچار زنان ما سراغ آقایان می روند و برای هرگونه مداوا به پزشکان مرد مراجعه می شود.
************
ما در جامعهای زندگی میکنیم که مثل سایر جوامع نیمی از آن مرد است نیمی از آن زن، ولی احتیاجات ما مشترک است، ما برای پرهیز از اختلاط و تماس نامحرم ناچاریم زنهایی در جامعه داشته باشیم که همه شئون جامعه را بلد باشند، نیمی از این جامعه را باید خود خانمها اداره کنند و دیگر احتیاجی نباشد که کارهای زنها را مردها انجام بدهند، تمام نیازهای زنها را خود زنها باید انجام بدهند... وجود مبارک حضرت زهرا(سلام الله علیها) زینت زن را مشخص کرده است که زینت زن چیست اینکه نه نامحرم را ببیند نه نامحرم او را ببیند اما معنایش این نیست که زن از منافع جامعه بهرهمند نشود و محروم بشود نه، زنان همه کارهای خودشان را باید خودشان انجام دهند.
با عبارت «زنان همه کارهای خودشان را باید خودشان انجام دهند» کاملا مشخص می شود که زنان باید به این سطح برسند تا نیازی به مراجعه به مردان برای انجام امورشان نداشته باشند.
رسیدن به چنین مرحله ای برای زنان، نیازمند گذر از شرایط موجودی است که در آن، فضا برای حضور اجتماعی زنان ایده آل نیست. اما بر گروهی از زنان که توانایی رساندن جامعه به این سطح را دارند واجب است که در همین شرایط حال حاضر، در راستای این هدف تلاش کنند.
*****
پ.ن 1: مسلما بنده در جایگاهی نیستم که مشخص کنم در چه عرصه هایی حضور زنان واجب یا مستحب است. اما برخی امور کاملا واضح و مشخصند، مانند حوزه های تعلیم و تدریس، نظام سلامت و...حتما مراجع و فقهای بزرگوار ما باید در این عرصه ها برای تبیین دقیق آن وارد شوند.
پ.ن 2: مواردی به مطلب «نفسی که از جای گرم بلند می شود (2)» اضافه شد.
*بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار ج43 ص : 19