بسم الله
مخاطب این مطلب بیشتر دخترانی هستند که در گروه های سنی ذکر شده در یادداشت های قبل جای می گیرند. یعنی دختران دهه شصت. به ویژه متولدین 1360 الی 1365.
اینجا اولین جایی نیست که بنده تحلیل های مرتبط با این آمار را منتشر کردم و تقریبا واکنش های محتمل به آن را می دانم چیست.
واکنش اول انکار
این گروه معمولا اصل آمار را زیر سؤال می برند و آن را غیر واقعی میدانند.
پاسخ این است که آمار مبتنی بر منابع اصلی آمار کشور است و تحلیل جمعیت شناسان شاخص.
پس این آمار قابل انکار نیست.
واکنش دوم نا امیدی
واکنش گروه دوم این است، اگر آمارها واقعی هستند، لزومی به انتشارشان نیست چون باعث نا امید و غمگین شدن دختران می شود.
پاسخ این سؤال را با یک مثال میدهم.
تصور کنید کارشناسان در جامعه ای تشخیص دادند که بیماری ای در حال شیوع است و در صورت پیشگیری و اقدام به درمان در مراحل اولیه، امید به بهبودی کامل است.
برای مواجهه با این مشکل دو راهکار ارائه می شود. اولی بی خبری جامعه و آرامش کاذبی که حاصل از نداستن حقایقی است که جامعه را با تهدیدات جدی مواجه می کند.
راهکار دوم که راهکار صحیح است، آگاه کردن جامعه از بیماری، آموزش همگانی راهکارهای پیشگیری و فراهم کردن امکان درمان در مراحل اولیه است.
فقط در این صورت است که می توان با این بیماری مقابله کرد. در صورت عدم مقابله و نگه داشتن جامعه در بی خبری، این بیماری وارد فاز مهلک می شود و جان تعداد زیادی از افراد جامعه را خواهد گرفت.
مثال را با روش مواجهه با بیمار پی می گیریم. تصور کنید فردی با علائم ساده بیماری به پزشک مراجعه می کند و پزشک با آزمایش های تشخیصی متوجه می شود که مراجع او با یک بیماری حاد روبروست که ممکن است موجب مرگ او شود. اما چون بیمار در مراحل اولیه بیماری است، امکان درمان او تا حد زیادی باقی است.
اطرافیان بیمار که متوجه تشخیص بیماری می شوند، اصرار دارند که عزیزشان از این بیماری مطلع نشود تا ناراحت و غمگین نشود.
در صورتی که اگر آن فرد از بیماری اش مطلع شود ممکن است در ابتدا ناراحت، غمگین و مضطرب شود، اما همین باعث می شود درمان را جدی تر پیگیری کند.
نگفتن این آمارها و مطلع نکردن جامعه نسبت به آن یک بی خبری کاذب است که موجب پیامدهای جدی تجرد برای این گروه از دختران می شود و با نگفتن، جامعه از آن مطلع نخواهد شد تا به دنبال راهکار باشند.
این اطلاع های دقیق باعث می شود که جامعه بیدار شود و به دنبال راهکارهای جدی برای این موضوع باشد.
واکنش سوم آگاهی و بیداری
راهکار این است که بیدار شویم، هم جامعه و هم دختران و هم پسران.
یک جامعه و یک فرد در مراحل مختلف حیاتش با امتحان های گوناگونی مواجه است. زمانی امتحان جامعه ما هشت سال دفاع مقدس بود و در زمان حاضر یکی از امتحان ها مسئله مجرد بودن این دختران است.
و تنها راهکار برای تمام مسائل جامعه اسلام است. اسلام واقعی. نه اسلام بی خاصیت و عرفی شده سکولار.
اسلام پویا که برای هر شرایطی بن بست ندارد.
اما راهکار برای دختران مجرد چیست؟
1- معیارهای فضایی و غیر دینی را دور بریزید. معیارهایی مانند مدرک، ثروت و... تضمینی برای ادامه زندگی نیستند.
2- نگاه واقع بینانه به شرایط داشته باشید. می توانید بنشینید غمگین باشید و زندگی را بر خودتان زهر کنید. یا می توانید مسیر بندگی خدا را پیش بگیرید و بنده خوبی برای خدا باشید. انتخاب با شماست.
همه ی انسان ها، چه مجرد و چه متأهل در مواجهه با مشکلات با این دو راهکار مواجه هستند.
انسان مؤمن تنهاترین فرد روی کره زمین هم باشد خدا کفایت تمام امور او را می کند. تأکید می کنم تمام امور.
کافی است مؤمن باشید، مؤمن نه حزن نسبت به گذشته دارد و نه خوف از آینده.
ما برای ابد آفریده شدیم. نیم روز دنیا ارزش غصه خوردن و وقت تلف کردن را ندارد. وقت کم است و مسیری که برای مرحله بعد از دنیایمان باید بسازیم بسیار طولانیست.
این مجموعه سخنرانی را حتما حتما گوش کنید و زندگیتان را بر اساس رضایت خدا بسازید.
این راهکار برای تمام انسان هاست، اعم از مجرد یا متأهل، مرد یا زن
*در مطالب هنر تغییر کردن هم مطالبی برای بهبود سبک زندگی دختران مجرد ارائه شده است.
دوستانی که درخواست رمز دارند در صورتی که هویت آنان برای بنده اثبات شود و بنده مطمئن شوم خانم هستند، رمز داده می شود. به شرطی که حداقل یک روش ارتباطی مانند آدرس وبلاگ یا یک آدرس ایمیل یا هر روش دیگری بگذارید تا بتوانم رمز را ارسال کنم!