بسم الله الرّحمن الرّحیم
روایتی از رسول خدا صلواتاللهعلیه نقلشده است با این مضمون:
خیرکم خیرکم لأهله و أنا خیرکم لأهلی ما أکرم النّساء إلّا کریم و لا أهانهنّ إلّا لئیم[1]
بهترین شما کسى است که براى اهل خود بهتر است، من از همه شما براى خانواده خود بهترم، انسانهای کریم زنان را گرامى میدارند و فرومایگان زنان را خوار دارند.
کرامت به معنی «گرامی داشتن و بزرگی و شرافت دادن است.»[2]
و «اهانت در اصطلاح، عبارت است از خوار و تحقیر کردن کسى یا چیزى با گفتار یا کردار.»[3]
واژه نساء در زبان عرب عمدتاً برای بیان شرافت و بزرگی به کار میرود به خلاف واژه امرأه که در عمده موارد برای تحقیر استعمال میشود.
در این روایت نیز از واژه نساء استفادهشده که حاکی از کرامت و شرافت زن است.
تکریم و توهین به زنان و دختران مصادیق گوناگونی دارد که میتوان آن را از سطوح فردی تا اجتماعی موردبررسی قرار داد.
مسئله این یادداشت، تکریم و توهین دختران مجرد است، موضوعی که در عرصه عمل و نظر مغفول واقعشده است.
تجرد بخشی از زندگی هر دختری است و مدتزمان بلوغ تا ازدواج را در برمیگیرد. این بخش از زندگی مانند تمام مراحل دیگر دارای ویژگیهای منحصربهفردی است که میتوان از طریق آن به رشد و تعالی رسید یا به ضلالت و گمراهی. اگر دوران تجرد با عبودیت خداوند و همراه با تقوا طی شد، موجب کرامت است: «ان اکرمکم عندالله اتقاکم» و اگر با گناه و معصیت همراه بود موجب وهن و فساد انسان خواهد شد. این ویژگی مشترک تمامی بخشهای گوناگون حیات انسانهاست.
مجرد بودن بهخودیخود مذموم نیست، متأهل بودن هم ماهیتاً موجب فضل و برتری نیست، بلکه روش و شیوهی عمل ما در این مراحل است که موجب سعادت یا شقاوت خواهد شد. چهبسا فردی (دختری) مجرد باشد و در حیا و عفت به مرتبه حضرت مریم سلامالله نزدیک شود و چهبسا فرد متأهلی که از حدود الهی عبور کند و فاسد و مفسد شود.
امیرالمؤمنین علیهالسلام در نهجالبلاغه میفرمایند:
مَا الْمُجَاهِدُ الشَّهِیدُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَعْظَمَ أَجْراً مِمَّنْ قَدَرَ فَعَفَ لَکَادَ الْعَفِیفُ أَنْ یَکُونَ مَلَکاً مِنَ الْمَلَائِکَة
مجاهد شهید در راه خدا پاداشش بیشتر از کسى نیست که قدرت بر گناه داشته ولى خوددارى نموده. چنین انسان با عفّتى نزدیک است فرشتهاى از فرشتگان باشد.
مصداق این روایت همهی زنان و مرداناند اما بهطور خاص شامل دختران و پسران مجرد است که خود را از آلودگی به گناه حفظ میکنند. شأن این افراد را ببینید! انسان حیرت میکند...
یک دختر مجرد عفیف که موضوع بحث ماست، یک چنین ویژگیای دارد، جایگاه او همتای شهید و نزدیک به ملک است.
همچنین، تجرد مانع کمال نیست، همانگونه که تأهل تنها راه کمال نیست. همانند حضرت مریم سلامالله که به بالاترین مراتب کمال رسیدند و تمامی دختران امام کاظم علیهالسلام که تجرد به آنها تحمیلشده بود، از مسیر قرب و بندگی خداوند و حرکت بهسوی کمال بازنماندند. در عصر حاضر، قطب علمی شیعه در قم است که به برکت حضور یک دختر مجرد اینگونه برکت پیداکرده و رزق معرفتی تشیع در تمام دنیا را نشر و بسط میدهد.
تکریم یک دختر مجرد با توجه به تقوا و حیاء او صورت میگیرد.
اما توهین دختران مجرد که در عرف و فرهنگ ما مرسوم است. در جامعه بیمار ما، هم تجرد تا سنین بالا به دختران تحمیلشده است و هم مجرد بودن تبدیلشده است به برچسبی ناخوشایند که توهین و تحقیر به همراه دارد و ازدواج بهتنهایی موجب فضل و برتری است!
و عبارتهای توهینآمیزی چون منتظر شوهر، ترشیده، دختران افسرده، نسل سوخته و...
دیدگاهی که با نگاه اسلام به یک دختر مجرد عفیف سنخیت ندارد و با کرامتی که برای زنان در نظر گرفتهشده منافات دارد.
ازدواج در اسلام ممدوح است، اما غایت نیست که اگر از کسی سلب شد آن فرد از مسیر زندگی بازبماند.
افسردگی، بیماری همهگیر جهانی است و اختصاصی به دختران مجرد ندارد. دوری از خدا و از دست دادن امید به زندگی دو عامل مهم افسردگیاند که ممکن است برای هر انسانی پیش بیاید، مجرد و متأهل، زن و مرد.
علاوه بر این، دختران مجردی که حق ازدواج از آنان سلب شده نسل سوخته نیستند بلکه مسیر بندگی و تقرب به خداوند برایشان باز است و می توانند با اقتدا به حضرت معصومه سلام الله علیها و تمام دختران امام کاظم علیه السلام به رشد و تعالی برسند و دوران مجردی را چه به ازدواج ختم شود و چه نشود به سلامت بگذرانند.
آنچه موجب آزار و غم دختران مجرد است عرف و نگاه غلط جامعه به آنهاست که چنین تصویر نادرستی از آنان دارند.
پ.ن 1: بنده به دنبال مدح ترویج تجرد نیستم. اما در جامعه ما همانگونه که قبلاً هم گفته شد، تجرد به گروهی از دختران (بیش از یکمیلیون نفر) تحمیلشده است که باید به آن توجه کرد و نگاهها را اصلاح کرد.
پ.ن 2: چندین تصور اشتباه رایج دیگر در مورد تجرد دختران و علتهای آن گفته میشود، مهمترینشان این است که این دختران سختگیر هستند! این نگاه کاملاً اشتباه است و تصور اشتباه دیگری را به ذهن متبادر میکند که پسران سختگیر نیستند!
تصور درست این است که اکثر این دختران به دلیل اینکه متولد دهه شصت هستند و در دوره تغییر هرم سنی قرارگرفتهاند، شرایط ازدواج برایشان فراهم نشده است.
و پسران هم سختگیریهای زیادی دارند که واسطههای ازدواج از آن مطلعاند. و نمونههایی که قبلاً ذکر شد.
پ.ن 3: یکی از مسائلی که تجرد را برای دختران سختتر میکند، تحمیل اجباری ازدواج به آنهاست. با توجیهات بیپایهای مانند اینکه میگویند «آسیه هم همسر فرعون بود در عین اینکه مؤمن بود»! یعنی یک دختر مؤمن همسر چون فرعونی شود و به دلیل شرایط و بالا رفتن سن به هر انتخابی تن دهد! این در کجای اسلام آمده؟!!
یا اینکه میگویند طرف واجباتش هم مشکل داشت! داشت! عیبی ندارد! اصل ازدواج است!
چه کسی گفته اصل ازدواج بدون هیچ معیاری است؟ اصل در فرهنگ غیر اسلامی ما ازدواجزبدون قید و شرط است نه در اسلام. اصل در اسلام ازدواج مؤمن و مسلمان با یکدیگرو معیارهای الهی است.
اینهمه روایت که گفتهشده به بداخلاق، اهل شراب و... دختر ندهید و مؤمن کفو مؤمنه است پس برای چه کسانی است؟ جز مؤمنین؟
*ممکن است پاسخ به نظرات با چند روز تاخیر باشد.