بسم الله النّور
سکیولاریزاسیون زمانی اتفاق میافتد که ما شرع را مطابق با عرف کنیم و از دین پوستهای عرفی شده ایجاد کنیم. یکی از نمودهای این اتفاق را میتوان در حقوق و قوانین زنان و خانواده دید. طبق صریح آیه قرآن[1] سنت الهی تبدیل و تحویل بردار نیست و در همه زمانها و شرایط یکسان است. اما داعیهی فمینیستها این است که با تغییر زمان، قوانین و حقوق زنان در اسلام، باید مطابق شرایط زمانه عوضشده و با عرف سازگار شود.
این گروه از این موضوع غافلاند که در نظام اجتماعی اسلام ، باید به این نکته توجه کرد که هر آنچه از احکام و شرعیات در آن وضعشده است، در همان نظام و چهارچوب جواب خواهد داد و اگر سیستم، چیز دیگری بود (مثلاً لیبرالیسم) و به آن حکمی مانند دیه، ارث یا نفقه را وارد کردیم، سیستم پس میزند. چون نظام طراحیشده برای لیبرالیسم بستر پذیرش شرعیات را ندارد و این ظرف سیستمی اسلام است که برای چنین احکامی طراحیشده. اگر اسلام در تمام شئون پیاده نشود، نظام در سطح کلان کارکرد خودش را از دست خواهد داد و چهبسا احکام شرعی در پازل معین و از پیش تعریفشده جا نگیرد. به همین دلیل نمیتوان اسلام را لیبرال کرد و بالعکس؛ چون این دو ایدئولوژی علاوه بر تقابل در سطح پارادایمی، در بستر پذیرش نیز کاملاً باهم متفاوتاند. حالا اگر در اسلام، توازن برخی زیر نظامها، مانند خانواده و ساختار قدرت در آن را برهم زدیم، احکام شرعی، به دلیل اینکه در جای خود قرار نمیگیرند، تنش در این نظام ایجاد خواهند کرد. برای رفع این تنش و تهدید سیستمی باید اسلام را در تمام شئون پیاده کرد تا تمامی احکام و حقوق در جای خود قرار گیرند تا بتوانند کارکرد خود را داشته باشند و منتج به محصول شوند.
درروند سکیولاریزاسیون عرف مبنا قرار میگیرد و تلاش میشود تا شرع با آن تطبیق پیدا کند و سازگار شود. روندی هم که فمینیستها در طی این چند دهه بر قوانین ما اعمال کردهاند از همین الگو تبعیت میکند. یعنی تحمیل عرف بر دین و سازگار کردن قوانین و احکام اسلام با عرف. درصورتیکه آنچه از ابتدای ظهور اسلام در زمان رسول خدا صلواتاللهعلیه هم مطرح بود، مبنا قرار گرفتن دین و شرع و نزدیک و سازگار کردن عرف با آن بود.
اگر ما در حال حاضر در حوزه قوانین زنان و خانواده دچار مشکلات جدی هستیم دو دلیل دارد، یکی بر هم زدن سیستمعامل اسلام بهعنوان ظرف و بستر پیادهسازی و بهکارگیری احکام و دیگری به دلیل تحمیل عرف بر اسلام است. در حال حاضر ساختار خانواده ما خصوصاً در حوزه قدرت، توازن خود را ازدستداده و در پذیرش احکام اسلام دچار تنش میشود و راهکار چیزی نیست جز بازگشت به اسلام ناب و برگرداندن عدالت به خانواده تا مشکلات برطرف شوند.
[1] اسْتِکْبَاراً فِی الْأَرْضِ وَ مَکْرَ السَّیِّئِ وَ لاَ یَحِیقُ الْمَکْرُ السَّیِّئُ إِلاَّ بِأَهْلِهِ فَهَلْ یَنْظُرُونَ إِلاَّ سُنَّةَ الْأَوَّلِینَ فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِیلاً وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَحْوِیلاً ﴿فاطر، 43﴾
[انگیزه] این کارشان فقط گردنکشى در [روىِ] زمین و نیرنگ زشت بود; و نیرنگ زشت جز [دامن] صاحبش را نگیرد. پس آیا جز سنّت [و سرنوشتِ شوم] پیشینیان را انتظار مىبرند؟ و هرگز براى سنّت خدا تبدیلى نمىیابى و هرگز براى سنّت خدا دگرگونى نخواهى یافت .
سُنَّةَ اللَّهِ الَّتِی قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِیلاً ﴿الفتح، 23﴾
سنّت الهى از پیش همین بوده، و در سنّت الهى هرگز تغییرى نخواهى یافت.