بسم الله النور
مخترعی را تصور کنید که کامپیوتری را برای کارکرد و هدف «طراحی گرافیک» اختراع کرده است.
او مبتنی بر کارکردی که از کامپیوتر انتظار دارد قابلیت ها و ویژگی هایی را به سیستم مورد نظرش اضافه می کند و ظرفیت هایی حداکثری برای آن در نظر می گیرد تا بتواند انتظار او را برآورده کند.
ظرفیت هارد مشخص، سی پی یو، رم، کارت گرافیک، مانیتور و... همه را جوری انتخاب می کند و کنار هم می گذارد تا یک گرافیست بتواند با آن سیستم به راحتی الگوهایش را طراحی و خروجی بگیرد.
حال این سیستم آماده و به شکل انبوه تولید شده و به بازار می رود.
منی که این رایانه را می خرم ممکن است بگویم این سیستم را برای انجام کارهای روزمره ام مثل تایپ و دیدن فیلم و... لازم دارم.
در صورتی که کارکرد اصلی این سیستم و هدفی که برایش ساخته شده برای انجام «طراحی گرافیک» است نه انجام کارهای ساده ای مثل تایپ یا دیدن فیلم و...
حالا در اینجا می توان چند سوال پرسید:
آیا نمی توان از این سیستم کارکرد تایپ یا وب گردی و... را انتظار داشت؟
اگر از ظرفیت گرافیکی این سیستم استفاده نکنیم چه اتفاقی می افتد؟
پاسخ این است که این رایانه در کنار قابلیت بالای گرافیکی اش به ما امکان انجام کارهای روزمره مان را هم می دهد، اما اگر از قابلیت گرافیکی اش برای انجام پروژه های طراحی گرافیک استفاده نکنیم در اصل از ظرفیت مهم این لپ تاپ که برای همان هدف هم ساخته شده است استفاده نکردیم و بخش عظیمی از ظرفیت آن را معطل گذاشتیم!
پ.ن: کشف کنید علت طرح این مثال کامپیوتری را!
ادامه ی این پست فردا ان شاء الله
مطلب مرتبط: مادری طرفیتی برای کمال (2)