بسم الله النور
دوست بزرگواری در ذیل پست «اندیشه 2: آیا فمینیسم به زنان آزادی داد؟» سوالی پرسیدند که ترجیح دادم سوال ایشون رو در قالب یک پست مجزا به همراه پاسخش قرار بدم.
پرسش این دوست عزیز رو به همراه پاسخ حقیر در ادامه مطلب ببینید.
سوال مخاطب عزیز «عسل بهاری»:
سلام دوست خوبم
سلام
چه قدر خوشحالم که همراهم هستید و دوباره روشن شدید :)
1- بله من هم معتقدم کسی که یک رشته فنی، پزشکی و حتی یک رشته علوم پایه یا علوم انسانی می خواند در قبال درسی که خوانده و پولی که برای تحصیل او هزینه شده باید پاسخ گو باشد.
اما در اینجا باید چند نکته را در نظر گرفت:
آیا زنان و دختران امروز ما به دلیل سیاست غلط آموزش و پرورش و آموزش عالی موفقیت خود را در راهی غیر از درس خواندن می بینند؟
به نظر بنده امروز «90 درصد دختر و پسر ما درس می خوانند که مدرک بگیرند»
فی الواقع چون هدف گذاری درستی از سوی سیاست گذاران ما برای پرورش و جذب افراد تحصیل کرده وجود دارد غلط است، یکی از شقوق اشتباه این تحصیلات عدم در نظر گرفتن شرایط و نوع زندگی زنان است.
بنده نظرم این نیست که زنان مهندسی نخوانند و...
اما باید سیستم آموزشی پیش از انتخاب این گونه رشته ها توسط زنان، آگاهی کامل را به آن ها بدهد که شما در طول مسیر زندگیتان باید با این رشته زندگی کنید و...
تا فرد همان ابتدا شرایط و اهداف خود را بسنجد و بعد دست به انتخاب بزند.
نکته دیگر این است که گاه انسان با بالا رفتن سن و بلوغ فکری و عقلی و مواجهه با شرایط خودش در برهه های زمانی مختلف پی به اشتباه و انتخاب غلط خود (در مورد این که انتخاب مادری یا ... درست یا غلط است بعدا بحث خواهم کرد ان شاء الله) می برد.
حالا سوال این است آیا این فرد باید برای این که می خواهد مسیرش را بر اساس بررسی شرایط حال برای چشم انداز آینده بهتر برای تغییر دهد، نباید این حق را داشته باشد؟
و اگر مسیرش را تغییر داد مستحق سرزنش است؟
کسی هم که می خواهد این فرد را سرزنش کند باید تمام جوانبی را که این فرد در شرایط قبلی خود به این تصمیم غلط در زندگی اش رسیده در نظر بگیرد و بعد در مورد مسیری که این فرد برای مسیر آینده اش در نظر گرفته است مورد عتاب و سرزنش قرار دهد.
مثلا باید دید آیا این فرد در انتخاب های قبلی اش مختار بوده؟
آیا انتخابش در گذشته با هدف گذاری درست صورت گرفته بوده؟
آیا با تمام شرایط پیش رو آشنا بوده؟
متأسفانه در سیستم آموزشی فعلی ما (الان در پی نقد سیستم آموزشی نیستم) پاسخ همه ی سوالات بالا خیر است...
و فردی را که در مسیر به اشتباه بودن انتخابش پی می برد باید کمک کرد تا درست انتخاب کند، نه این که او را به دلیل اصلاح مسیر غلط گذشته اش برای ایجاد شرایط بهتر برای خود، سرزنش کنیم.
2- این که فرمودید «این دیدگاه که زنان برای مادری کردن و همسری کردن آفریده شدن هم از دید من بسیار سخیف کردن اهداف والای آفرینش است.»
باز هم باید چند نکته را دید:
الف: ان شاء الله بحث جلو بره و وقتم باز بشه :/
در مورد این موضوع مفصل خواهم گفت ان شاء الله (ببخشید وعده آینده رو دائم میدم، چون در حال حاضر استرس پایان نامه روی وضعیت جسمیم هم تأثیر گذاشته!)
فقط خلاصه بگم که باید قبل از این که حیث «زن بودن» به زن نگاه کرد باید از حیث «انسان بودن» به او نگریست.
انسان ها از حیث خلقت، فطرت انسانی مشترک، هدف خلقت مشترک و... همه یکسانند و در مقابل حق تعالی از حیث باور قلبی و عملشان سنجیده می شوند.
هدف خلقت انسان هم در قرآن آمده «و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون»
ما در نسبت با «ربوبیت» خداوند باید «عبد» باشیم و «عبودیت» کنیم.
این در بین همه ی انسان ها مشترک است.
وقتی نوبت به ارزش گذاری می رسد خداوند که خالق ماست و ما باید در محضر او برای باورها و عملمان پاسخگو باشیم، می گوید معیار ارزش گذاری شما در نزد من تقوای شماست.
«ان اکرمکم عندالله اتقاکم» هرکس با تقواتر باشد، نزد خداوند گرامی تر است.
این از حیث انسانیت...
اما در مورد جنسیت
خداوند که خالق ماست بنا به حکمتش مارا در دو جنس زن و مرد قرار داده و برای هرکدام نقش ها و عرصه های حضور «تکوینی» در نظر گرفته است.
مثل این که مدیری در چینش کارمندانش، بسته به توانایی ها و تخصص های افرادش، هرکدام را برای انجام کار در قسمتی که صلاح می بیند می گمارد.
حالا اگر کسی تخصص انجام کاری را ندارد بگوید تو مدیر به من ظلم کردی که مرا در این قسمت به کار گماشتی!
آیا این حرف درست است؟
خداوند هم بنابر حکمتش انسان ها را به دو دسته زن و مرد خلق کرده و به هرکدام وظایف اختصاصی ای داده است.
وظیفه و نقش تکوینی مرد که خداوند در جنسیت او قرار داده، همسر شدن، پدر شدن و... است.
وظیفه و نقش تکوینی زن که خداوند در جنسیت او قرار داده، همسر شدن، مادر شدن و... است.
این نقش ها و وظیفه ها، عرصه های حضور اصلی زنان و مردان، برای بندگی، که هدف خلقت آن ها از حیث انسانیت مشترکشان است، هستند.
یعنی انسان با این نقش های تکوینی خود، باید به هدف خلقتش که همان «بندگی» است برسد.
و بندگی با تقوا که همان بروز بیرونی ایمان و انجام عمل صالح است، در عرصه ی این نقش های تکوینی (نقش هایی که خداوند در خلقتمان قرار داده)، برای رسیدن به هدف آفرینشمان صورت می گیرد.
با توجه به توضیحاتی که داده شد این سوال باقی می ماند که آیا مادری و همسری امری سخیف است؟
خداوندی که از روی حکمتش ما در جنس زن و مرد خلق کرده، آیا کار غیر حکیمانه و سخیفی انجام می دهد؟
پاسخ این است که خیر خداوندی که در جنس زن، تکوینا نقش همسری و مادری را قرار داده است کار عبث و بیهوده ای نمی کند.
اتفاقا برعکس تفکرات فمینیست ها که مادری و همسری را نقشی محدود کننده و پست برای زن می دانند، خداوند شأن بسیار والا و پر ارج و قرب در نیل به بندگی که همان هدف خلقت انسان است قرار داده است.
براتون آرزوی موفقیت دارم.