بسم الله النور
هریت برتون تا جایی که زنان شبیه مردان هستند، شایسته همان حقوقی هستند که مردان دارند، و تا جایی که با مردان تفاوت دارند باید نماینده خود باشند و نه آن که مردان آن ها را نمایندگی کنند.
فرانسیس ویلارد در دیدگاه سنتی اعتقاد بر این بود که اگر زنان وارد اجتماع شوند، نظام خانواده و اجتماع برهم می خورد در حالی که ویلارد معتقد است که زنان با ورود به اجتماع می توانند مادری کنند و سپهر عمومی را بهبود بخشند.
سوزان آنتونی ازدواج مسئله یک جانبه بوده که به شکلی شدیدا نا برابر بر دو جنس تحمیل می شده و در آن مرد همه چیز را به دست می آورد و زن همه چیز را از دست می دهد.
او همچنین معتقد بود، برای این که زنان به موقعیتی برسند که به اندازه مردان بر کار خود کنترل داشته باشند، باید از حق رأی برخوردار شوند.
اما گلدمن ازدواج را نوعی بیمه نامه می دانست که زنان نام خود، زندگی خصوصی خود، احترام به نفس خود و کل حیات خود را به آن می پردازد و به علاوه وابستگی مادام العمر اجباری را به دنبال دارد.
او معتقد بود زنان باید به انسانیت کامل برسند و باید بر خود به عنوان یک شخصیت و نه کالای جنسی، تأکید کنند.
الیزابت استنتون زنان نباید صرفا به عنوان مادر، همسر، خواهر، دختر مورد توجه قرار گیرند، بلکه باید به عنوان «شهروند»، به عنوان «زن» در نظر گرفته شوند.
از جنبش تا نظریه های اجتماعی، تاریخ دو قرن فمینیسم، حمیرا مشیرزاده، نشر شیرازه