بسم الله الرحمن الرحیم
و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم
این مطلب تکملهایست بر بخش سوم مطلب سلب حق ازدواج از زنان.
در این مدت و پس از سرشماری سال 1395، آمارهای متعددی از تعداد کل دختران و پسران مجرد منتشر شد که موجب سؤالات متعددی در این زمینه گشت. هدف این نوشتار بررسی مضیقه ازدواج در ایران و مروری بر آمارها و نتیجهگیری کلی از آنها برای ارائه راهکارهای واقعی و کارآمد است.
.
برای این تحلیل، سه دسته آمار را در نظر میگیریم. آمار سال 1385، آمار سال 1390 و آمار سال 1395
وضعیت مضیقه ازدواج در ایران از آمار سرشماری سال 85 دغدغه تحلیل گران جمعیت شد. مضیقه ازدواج به حالتی میگویند که تناسب تعداد دختران و پسران در سن ازدواج به هم بریزد و تعداد دختران یا پسران، بیشتر از جنس دیگر باشد.
.
«آمار 1385» و تحلیلهای مرتبط با آن
در این سال جمعیت شناسان این تحلیل را ارائه دادند:
«نتایج محاسبه مضیقه ازدواج نشان میدهد تا سال 1390، تقریباً مضیقه یا تنگنای ازدواج برای دختران وجود دارد و در دهه 1390 این تنگنا برای پسران خواهد بود» منبع
این عبارت بیانگر وضعیت مضیقه ازدواج دختران دهه شصت، بهویژه متولدین سال 1360 تا 1365 است. یعنی تعداد دختران این دهه بیش از پسران است.
نکته حائز اهمیت دیگر مبتنی بر تحلیل بالا این است که از سال 90 به بعد مضیقه ازدواج برای پسران پیش خواهد آمد. یعنی پسران متولد دهه هفتاد.*
اما آیا این به این معنی است که برای دختران دهه شصت پسری اضافهشده یا میشود که امکان ازدواج برایشان فراهم میشود؟! که مضیقه ازدواج میشود دغدغه پسران دهه هفتاد؟
پاسخ این هست که خیر. تغییرات هرم سنی و جمعیتی چنین شرایطی را ایجاب میکند و پسران با سن کمتر وارد آمار میشوند که تعداد پسران در نسبت با دختران در دهه نود به بعد بیشتر میشود.
.
اساساً چرا ما با مضیقه ازدواج مواجه شدیم؟
پاسخ ساده است:
1-به دلیل تغییرات هرم سنی و پیک جمعیت در دهه شصت، خصوصاً در سال 1365.
2-علت دیگر هم ازدواج با اختلاف سنی متوسط شش سال یا بیشتر در کشور. مثلاً یک پسر متولد 1365 که در سال پیک جمعی متولدشده بر اساس الگوی اختلاف سنی موجود، با دختر متولد 1370 یا 1371 ازدواجکرده است. افرادی هم که ازدواجکردهاند عملاً قابلبرگشت نیستند که توصیه کنیم به همسنگزینی و... این گروه از پسران متأهل که همسرانی با این اختلاف سن انتخاب کردهاند از انتخاب دختران این دهه حذف شدند.
.
اما ادامه این تحلیل:
«نسبت جمعیت هرگز ازدواجنکرده در گروههای سنی مختلف برحسب مناطق شهری و روستایی متفاوت است. این نسبت برای مردان در تمام گروههای سنی در مناطق شهری بیشتر از مناطق روستایی است. اما برای زنان در گروه سنی 24-20 ساله به دلیل پایین بودن سن ازدواج دختران در مناطق روستایی و به تأخیر انداختن سن ازدواج در مناطق شهری، نسبت جمعیت ازدواجنکرده در مناطق شهری بیشتر از مناطق روستایی است. در گروههای سنی 29-25، 34-30 و 39-35 ساله، نسبت جمعیتِ ازدواجنکرده در مناطق روستایی بیشتر از مناطق شهری است که دلیل اصلی آن تنگنای ازدواج برای دختران میباشد که در مناطق روستایی بیشتر از مناطق شهری است. جمعیت ازدواجنکرده در دو گروه سنی 34-30 و 39-35، بیشتر از تنگنای ازدواج ناشی میشود تا تأخیر ازدواج. بهطورکلی، از این جدول، هم به تأخیر ازدواج و هم به تنگنای ازدواج در مـورد جمعیت ایران میتوان رسید. در مورد تنگنای ازدواج برای دختران مناطق روستایی میتوان به عامل مهاجرت اشاره نمود؛ زیرا معمولاً در مـناطق روسـتاییِ مهاجر فرست، نیروی کار جوانِ مرد وجود دارد و این منجر به عدم تعادل در نسبت جنسی در گروههای سنی ازدواج میشود که درنهایت، تنگنای ازدواج برای دختران در مناطق روستایی مهاجر فرست را به همراه دارد. این تغییرات نشان میدهد که عوامل مؤثر بر کاهش نسبت ازدواج، اثر بیشتری بر زنان، بهویژه در جامعه روستایی، داشته است. تحولات سرعتِ عدم ازدواج در جامعه شهری کمتر از جامعه روستایی است.»
به این نکته بیشازپیش دقت کنید:
«معمولاً برای بررسی مضیقه ازدواج، از شاخص نسبت جنسی در گروههای سنی در سن ازدواج استفاده میشود و عدم تعادل در نسبت جنسی بهعنوان مضیقه ازدواج برای یک جنس در نظر گرفته میشود. لذا برای محاسبه نسبت جنسی، جمعیت یک سن یا گروه سنی از مردان را بر جمعیت همان سن یا گروه سنی از جمعیت زنان و یا بسته به میانگین تفاوت سنی زوجین در هر جامعه، بر جمعیت زنان چند سال پایینتر یا یک گروه سنی پایینتر، تقسیم میکنند. شاخص نسبت جنسی برای بررسی مضیقه ازدواج را میتوان هم به تفکیک گروههای سنی یا سنین منفرد و هم برای کل جمعیت در سن ازدواج محاسبه نمود.»
معمولاً برای بررسی مضیقه ازدواج از شاخص نسبت جنسی در گروههای سنیای که در سن ازدواج قرار دارند، استفاده میشود و عدم تعادل در نسبت جنسی بهعنوان مضیقه ازدواج برای یک جنس در نظر گرفته میشود. این یعنی، در نظر گرفتن نسبت کل زنان و مردان مجرد برای فهم اینکه تعداد زنان بیشتر یا کمتر هست معیار بررسی مسئله مضیقه ازدواج نیست. بلکه معیار در این بررسی، گروههای سنی در سن ازدواج هست. مثلاً گروه سنی پسران 25 تا 30 ساله که مناسب دختران 20 تا 25 ساله هستند و تعداد دختران و پسران و نسبت آنها در این گروه سنی.
.
برای واضح شدن مسئله، با مثال چند عدد فرضی موضوع را روشنتر میکنیم.
1-اعداد فرضی در آمارگیری سال 1385
فرض میکنیم که تعداد جمعیت کل پسران مجرد در سن ازدواج در یک جامعهای 1000 نفر هست و تعداد کل دختران مجرد در سن ازدواج در این جامعه 1200 نفر هست.
اینجا با نگاه اولیه وضعیت معلوم هست. تعداد دختران بیش از پسران هست. و دختران با کمبود همسر مواجهاند.
اما آیا واقعاً همینطور است؟
.
2-سراغ آمار پنج سال بعد میرویم. یعنی 1390.
تعداد کل پسران در سن ازدواج 1200 نفر
تعداد دختران در سن ازدواج 1100 نفر
با نگاه اولیه به نظر میرسد شرایط بهبودیافته و دختران با مضیقه ازدواج کمتری مواجهاند و از شدت مضیقه ازدواج کم شده.
.
3-به آخرین آمار نگاه میکنیم تعداد پسران 1300 نفر و دختران 1000 نفر
با نگاه سطحی به این آمار میگوییم دختران دیگر مشکلی برای ازدواج ندارند چون تعداد پسران بیشتر از دختران است و برای همه شوهر هست.
اما واقعیت چیست؟ در این آمارها چه اتفاقی افتاده است؟
تعداد پسران زیاد شده است؟ تعداد دختران کمتر شده است؟
آن دخترهایی که در مضیقه ازدواج بودند ازدواج کردند یا...؟
پاسخ این است، تعداد پسران زیاد شده. اما چگونه؟
مبنای عمده آمارهای مرکز آمار ایران «همه افراد در سن ازدواج هست» از یک محدوده سنی خاصی به بالا. در آمارهای رسمی ایران، آمار از پسران و دختران 10 سال به بالا محاسبه میشوند. یعنی دختر و پسر 10سال به بالا هم که متولد 1385 هستند و الآن 10 یا 11 ساله هستند، در جمعیت آمار مجردان در نظر گرفته میشوند. به همین دلیل کل آمار پسران بدون همسر و هرگز ازدواجنکرده در آمار سال 1390 و 1395 بیشتر شدند.
اما بگذارید با مثالهای فرضی بیان شده، در آمارها دقیقتر شویم. با عدد مفروضی که عرض کردیم در سال 85 تعداد 1000 دختر و 1200 پسر. جمعیت کل پسران مجرد و کل دختران مجرد.
مبتنی بر این مفروضات، کل دختران 20 تا 25 سال در این آمار 500 نفرند و پسران مناسب ازدواج با این گروه سنی از دختران، 300 نفر. واضح است که با این فرض برای دختران مضیقه ازدواج وجود دارد. (دختران دهه شصت)
در آمار مفروض ما در سال 90، 1200 پسر و 1100 دختر کل جمعیت آماری مجردان است. به نظر میرسد شرایط دختران بهتر شده است. اما با نگاه دقیقتر، بهتر نشده. چون همان گروه سنی که در سال 85، 20 تا 25 ساله بودند، الآن شدند 25 تا 30 ساله. و گروه پسرهای مناسب ازدواج برای اینها شدند 30 تا 35 ساله. به تعداد اینها در آمار جدید کم یا اضافه نشده. در فرض ما تعداد 500 دختر و 300 پسر بودند. الآن نسبت تقریباً چیزی شده شبیه به این، 400 دختر و 250 پسر. چرا آمار تغییر کرده است و شدت کاهش تعداد پسران بیش از دختران بوده؟ چون آن تعداد ازدواج کردند و 50 پسر هم با اختلاف سنی بیش از 5 سال با گروه سنی دوره بعد ازدواج کردند.
در آمار مفروض سال 95، تعداد کل مجردان، 1300 پسر و 1000 دختر. بهظاهر دیگر اصلاً مشکل بدون همسر بودن دختران باقی نیست. اما واقعیت این هست که به تعداد گروهی از دختران و پسرانی که سال 1385 و 1390 در مضیقه ازدواج بودند کم یا اضافه نشده است. اگر در آمار مفروض ما تعداد 400 دختر و 250 پسر مجرد بودند. الآن با ازدواج تعدادی از اینها، نسبت تقریبیشان شده چیزی بین 250 دختر و 100 پسر. با ترویج همسنگزینی میان دهه شصتیها و ازدواج پسران کوچکتر با دختران بزرگتر، کمی این نسبت بهتر شده. اما با یک جمع و تفریق ساده همچنان برای 150 نفر از این دخترها در گروه سنی مناسب خودشان پسر مجردی وجود ندارد. چون با گذشت سالها از تعداد این گروه سنی کم یا زیاد نمیشود بلکه به گروههای سنی دیگر مناسب سن ازدواج اضافه میشود. مانند اتفاقی که در سال 95 افتاد.
.
در مطلب آینده مجدداً به بررسی آمارهای واقعی میپردازیم.
* عملا مفهوم مضیقه ازدواج برای پسران مفهوم ندارد. به دلیل این که این گروه از پسران با دخترانی با فاصله سنی بیش از پنج سال ازدواج خواهند کرد.