بسم الله النّور
نکته ی مهم برای دخترخانم های مجرد!
عزیزان من لطف کنید برایم کامنت خصوصی نگذارید که «فهمیدیم چرا تا به حال ازدواج نکرده ایم! چون کفوی نداشته ایم!» دلیل عدم وجود یا پیدا نشدن کفو در انتهای ردیف علت های عدم ازدواج شما قرار دارد نه در رأس آن!
علت عدم ازدواج شما بسیاری اش برمی گردد به معیارهای غلط شما و آقا پسرها. نه عدم وجود کفو.
اگر قرار باشد چنین برداشت هایی از مطالب ببینم (چه از دوستان نزدیک چه دور) بسیاری از مطالب را نخواهم گفت یا آن را سانسور خواهم کرد.
این موضوع در مورد آقایان و خانم های متأهل وبلاگ هم صادق است. بنده راضی نیستم از مطالب جوری برداشت صورت بگیرد که موجب اختلاف زوج های متأهل شود و خانم برود به همسرش بگوید که تو فلان حقوق من را رعایت نکردی و ...
در مورد آقایان هم همین طور که آقا برود به همسرش بگوید من فلان حق ها را به گردنت دارم و رعایت نشده است.
و یا فلان حدیث را ببین! تو بابت رعایت نکردن فلان حق من این همه گناه مرتکب شدی!
یا این نوع مسائل در خانه با همسرتان به بحث گذاشته شود.
محیط خانواده جای مودت و رحمت است نه بحث و جدل علمی و این جا هم مکانی است برای مطرح شدن آن چه که تاکنون بیان نشده یا به این شکل و قالب بیان نشده است. ماهیت اینجا هم علمی است.
آن چه در اینجا گفته می شود قرار است جایگاه صحیح زن و آن چه باید باشد را نشان دهد نه آن چه هست. به همین دلیل در مطالب قبلی و آینده شواهد قرآنی و روایی ای ذکر شده و می شود که ممکن است برای خانم ها و آقایان مخاطب این وبلاگ سنگین بیاید و یا تصور کنند در حقشان ظلم شده یا ...
شما در جایگاه زن و مرد وظیفه دارید خودتان بنده ی خوبی برای خدا باشید، اگر خودتان خوب باشید مطمئن باشید همسرتان هم اصلاح خواهد شد. (این مسئله منافاتی با مسئولیت مرد در «قوا انفسکم و اهلیکم نارا» ندارد)
و این را نادیده نگیرید که ممکن است مطالب اینجا اشکالاتی داشته باشد که باید به مرور رفع شود. حالا تصورش را کنید یک بحث مشکل دار مبنای عمل کسی بشود!
آن وقت قیامت حقیر را تصور کنید با آن نظر اشتباهی که در عرصه ی عمل اجرا شده و تبعات منفی داشته.
اگر به خودتان رحم نمیکنید به حقیر رحم کنید که گردنش در پیشگاه خداوند از مو باریک تر است.
----------
پ.ن 1: امیدوارم دوستی که برایم خیلی هم عزیز هست و کامنتشون باعث شد این مطلب را بنویسم از من نرنجیده باشند. من هم شما را می شناسم و هم معیارهایتان و هم منظور و لحن کامنت شما را. کامنت شما فقط انگیزه ای شد برای دادن این تذکرات که باید خیلی وقت پیش نگاشته می شد. هنگام نگارش این مطلب هم به فکر این که چنین تذکری را بدهم بودم، اما کامنت شما باعث شد انگیزه پیدا کنم برای نوشتنش، چون این مسئله فقط برای شما مطرح نیست برای بسیاری از دوستان دیگر هم که به بنده نظراتشان را منتقل کرده اند سوال است.
پ.ن 2: تصور نکنید که نویسنده ی این وبلاگ خود عامل است به آن چه می گوید. نویسنده ی صالحات فقط بلند بلند فکر می کند و هزار اشکال و قصور و تقصیر دارد که خداوند آگاه است به آن ها. لذا نبینید چه کسی می گوید ببینید چه می گوید.