صالحات

هدف خلقت انسان درنسبت با نقش های جنسیتی

بسم الله النور

دوست بزرگواری در ذیل پست «اندیشه 2: آیا فمینیسم به زنان آزادی داد؟» سوالی پرسیدند که ترجیح دادم سوال ایشون رو در قالب یک پست مجزا به همراه پاسخش قرار بدم.

پرسش این دوست عزیز رو به همراه پاسخ حقیر در ادامه مطلب ببینید.

سوال مخاطب عزیز «عسل بهاری»:

سلام دوست خوبم

من دورادور پیگیر بحث بودم...مطالبی که درباره فمنیسم" تحت عنوان چرایی و چگویگی تعریف و جمع آوری کردید هم بسیار مفید بود و هم بدون قضاوت شتابزده...خوشحال می شم اگر تحلیلتون از این مسائل رو هم همینقدر شفاف توی یه پست بگین.
درباره این سوالتون من نظر شخصیم رو می گم: اینکه یک زن مادری یا همسری رو به عنوان راه اصلی زندگیش انتخاب می کنه نه اشتباه هست و نه قابل سرزنش. اما آنچه جای تعمق دارد راهی است که این زنان انتخاب می کند و به این مقصد می رسند.
کسی که در یک دانشگاه با هزینه های دولتی یا خانواده سال هخا وقت خود را برای تحصیل رشته ای مانند "مهندسی شیمی" کرده، یا از ابتدا بی هدف آغاز کرده و یا می دانسته که مهندس برای کار در صنعت تربیت می شود و قرار است همانطور که برای مادری کردن و همسری کردن پتانسیل ها و توانایی هایی دارد، برای پیشبرد صنعت کشور خود تربیت شده و آموزش دیده و باید بالفعل برسد...(که اگر تنها هدف تحصیل از سر علاقه به فراگیری علوم بود رشته شیمی یا مواد را انتخاب می کرد)
این زن وقتی می گوید تمام اندوخته ها و زحمات اساتید و هزینه ها را تنها برای رضایت شخصی یا جایگاه اجتماعی یا برای داشتن صفت مهندس یا دکتر انجام داده و اکنون می خواد همه را رها کند، من نیز ایشان را سرزنش می کنم؛ نه به این دلیل که تصمیم گرفته یک مادر یا همسر تمام وقت باشد، به این دلیل که درک درستی از جایگاه خود و هدف گذاری صحیحی برای زندگی خود نداشته است.
اینکه انسان جایزالخطاست البته صحیح است...اما هر کسی مختار است که ترجیح دهد با انسان هایی معاشرت کند که خطاهای فاحش کمتری مرتکب شده باشند.
این دیدگاه که زنان برای مادری کردن و همسری کردن آفریده شدن هم از دید من بسیار سخیف کردن اهداف والای آفرینش است. این برخورد با آفرینش زن مانند تفسیر آفرینش گیاهان است!!اینکه یه دانه گندم خلق شده تا گندم و فقط گندم باشد...هیچ استعداد و توانایی دیگری ندارد و این از ابتدا در هدایت او بوده یا همچون انتخاب های غریزی حیوانات! حتی کیفیت هم در گیاهان و هم در حیوانات وجود دارد: برخی گندم ها بهتر و برخی حیوانات توانمندترند...
اما انسان، چیزی فراتر از آن است که برای او اهدافی مانند مادری، همسری، پدری یا حتی خواهری و برادری را مهمترین و برجسته ترین هدف خلقت بنامیم و بنویسیم که "اساسا زن بودن در همسر بودن و مادر بودن معنی می شود " و یا " من به عنوان یک زن وقتی بالواقع تمام توانایی هایم بالفعل می شود که بتوانم زن یا مادر خوبی باشم و لاغیر!"
موفق باشید
*********************************
پاسخ:

سلام
چه قدر خوشحالم که همراهم هستید و دوباره روشن شدید :)

1- بله من هم معتقدم کسی که یک رشته فنی، پزشکی و حتی یک رشته علوم پایه یا علوم انسانی می خواند در قبال درسی که خوانده و پولی که برای تحصیل او هزینه شده باید پاسخ گو باشد.

اما در اینجا باید چند نکته را در نظر گرفت:
 آیا زنان و دختران امروز ما به دلیل سیاست غلط آموزش و پرورش و آموزش عالی موفقیت خود را در راهی غیر از درس خواندن می بینند؟
به نظر بنده امروز «90 درصد دختر و پسر ما درس می خوانند که مدرک بگیرند»
فی الواقع چون هدف گذاری درستی از سوی سیاست گذاران ما برای پرورش و جذب افراد تحصیل کرده وجود دارد غلط است، یکی از شقوق اشتباه این تحصیلات عدم در نظر گرفتن شرایط و نوع زندگی زنان است.
بنده نظرم این نیست که زنان مهندسی نخوانند و...
اما باید سیستم آموزشی پیش از انتخاب این گونه رشته ها توسط زنان، آگاهی کامل را به آن ها بدهد که شما در طول مسیر زندگیتان باید با این رشته زندگی کنید و...
تا فرد همان ابتدا شرایط و اهداف خود را بسنجد و بعد دست به انتخاب بزند.

نکته دیگر این است که گاه انسان با بالا رفتن سن و بلوغ فکری و عقلی و مواجهه با شرایط خودش در برهه های زمانی مختلف پی به اشتباه و انتخاب غلط خود (در مورد این که انتخاب مادری یا ... درست یا غلط است بعدا بحث خواهم کرد ان شاء الله) می برد.
حالا سوال این است آیا این فرد باید برای این که می خواهد مسیرش را بر اساس بررسی شرایط حال برای چشم انداز آینده بهتر برای تغییر دهد، نباید این حق را داشته باشد؟
و اگر مسیرش را تغییر داد مستحق سرزنش است؟
کسی هم که می خواهد این فرد را سرزنش کند باید تمام جوانبی را که این فرد در شرایط قبلی خود به این تصمیم غلط در زندگی اش رسیده در نظر بگیرد و بعد در مورد مسیری که این فرد برای مسیر آینده اش در نظر گرفته است مورد عتاب و سرزنش قرار دهد.

مثلا باید دید آیا این فرد در انتخاب های قبلی اش مختار بوده؟
آیا انتخابش در گذشته با هدف گذاری درست صورت گرفته بوده؟
آیا با تمام شرایط پیش رو آشنا بوده؟

متأسفانه در سیستم آموزشی فعلی ما (الان در پی نقد سیستم آموزشی نیستم) پاسخ همه ی سوالات بالا خیر است...
و فردی را که در مسیر به اشتباه بودن انتخابش پی می برد باید کمک کرد تا درست انتخاب کند، نه این که او را به دلیل اصلاح مسیر غلط گذشته اش برای ایجاد شرایط بهتر برای خود، سرزنش کنیم.

2- این که فرمودید «این دیدگاه که زنان برای مادری کردن و همسری کردن آفریده شدن هم از دید من بسیار سخیف کردن اهداف والای آفرینش است.»
باز هم باید چند نکته را دید:
الف: ان شاء الله بحث جلو بره و وقتم باز بشه :/
در مورد این موضوع مفصل خواهم گفت ان شاء الله (ببخشید وعده آینده رو دائم میدم، چون در حال حاضر استرس پایان نامه روی وضعیت جسمیم هم تأثیر گذاشته!)
فقط خلاصه بگم که باید قبل از این که حیث «زن بودن» به زن نگاه کرد باید از حیث «انسان بودن» به او نگریست.
انسان ها از حیث خلقت، فطرت انسانی مشترک، هدف خلقت مشترک و... همه یکسانند و در مقابل حق تعالی از حیث باور قلبی و عملشان سنجیده می شوند.
هدف خلقت انسان هم در قرآن آمده «و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون»
ما در نسبت با «ربوبیت» خداوند باید «عبد» باشیم و «عبودیت» کنیم.
این در بین همه ی انسان ها مشترک است.
وقتی نوبت به ارزش گذاری می رسد خداوند که خالق ماست و ما باید در محضر او برای باورها و عملمان پاسخگو باشیم، می گوید معیار ارزش گذاری شما در نزد من تقوای شماست.
«ان اکرمکم عندالله اتقاکم» هرکس با تقواتر باشد، نزد خداوند گرامی تر است.
این از حیث انسانیت...


اما در مورد جنسیت
خداوند که خالق ماست بنا به حکمتش مارا در دو جنس زن و مرد قرار داده و برای هرکدام نقش ها و عرصه های حضور «تکوینی» در نظر گرفته است.
مثل این که مدیری در چینش کارمندانش، بسته به توانایی ها و تخصص های افرادش، هرکدام را برای انجام کار در قسمتی که صلاح می بیند می گمارد.
حالا اگر کسی تخصص انجام کاری را ندارد بگوید تو مدیر به من ظلم کردی که مرا در این قسمت به کار گماشتی!
آیا این حرف درست است؟
خداوند هم بنابر حکمتش انسان ها را به دو دسته زن و مرد خلق کرده و به هرکدام وظایف اختصاصی ای داده است.
وظیفه و نقش تکوینی مرد که خداوند در جنسیت او قرار داده، همسر شدن، پدر شدن و... است.
وظیفه و نقش تکوینی زن که خداوند در جنسیت او قرار داده، همسر شدن، مادر شدن و... است.
این نقش ها و وظیفه ها، عرصه های حضور اصلی زنان و مردان، برای بندگی، که هدف خلقت آن ها از حیث انسانیت مشترکشان است، هستند.
یعنی انسان با این نقش های تکوینی خود، باید به هدف خلقتش که همان «بندگی» است برسد.
و بندگی با تقوا که همان بروز بیرونی ایمان و  انجام عمل صالح است، در عرصه ی این نقش های تکوینی (نقش هایی که خداوند در خلقتمان قرار داده)، برای رسیدن به هدف آفرینشمان صورت می گیرد.

با توجه به توضیحاتی که داده شد این سوال باقی می ماند که آیا مادری و همسری امری سخیف است؟
خداوندی که از روی حکمتش ما در جنس زن و مرد خلق کرده، آیا کار غیر حکیمانه و سخیفی انجام می دهد؟
پاسخ این است که خیر خداوندی که در جنس زن، تکوینا نقش همسری و مادری را قرار داده است کار عبث و بیهوده ای نمی کند.
اتفاقا برعکس تفکرات فمینیست ها که مادری و همسری را نقشی محدود کننده و پست برای زن می دانند، خداوند شأن بسیار والا و پر ارج و قرب در نیل به بندگی که همان هدف خلقت انسان است قرار داده است.

براتون آرزوی موفقیت دارم.

۰ ۰
عسل بهاری
۰۲ ارديبهشت ۱۱:۲۶
سلام رهرو جان
ممنون از وقتی که برای جواب گذاشتی مخصوصا با مشغله پایان نامه که میدونم چقدر فشار روانی داره...حرف هات واقعا جای تامل داشت و برای کسی که درگیر این دغدقه نباشه به نظرم قانع کننده است..
اما زندگی من هر روز بیشتر درگیر این انتخاب نقش ها توی زندگی میشه. به همین خاطر حرف هام از روی اعتراض نیست، از روی نیازه...
(یه نکته ای رو تصحیح کنم: مادر بودن یا همسر بودن اصلا سخیف نیست....اینکه هدف خلقت خود رو تنها و تنها مادری و همسری بدانی به نظرم کوچک شمردن خلقت زن هست).
انتخاب های اشتباه و آموزش و پرورش و هدف گذاری های غلط همه و همه درسته...
اما بیا راجع به کسی صحبت کنیم که انتخابش اشتباه نبوده...یه پزشک موفق یا خود من که هم توی رشته و هم توی جایگاه تحصیلیم فرد ممتازی هستم...
من بنا به اقتضای شرایط تحصیلی و کاریم ممکنه نتونم مادر بشم...یعنی با این شرایط ترجیح می دم بچه ای نیارم که صبح وقتی خوابه ببرمش مهد و شب وقتی خوابه بیارمش...مسئله دغدغه ی مالی نیست.موضوع خود منم..خودم که از بودن در جایگاه علمی و اجتماعی که هستم لذت می برم.از تحسین و تایید اساتیدم پیشرفت های علمیم احساس رضایت می کنم...همنطور که شوهرم جایگاه و احساس مشابه من رو داره...
اینکه به من می گن دیگه کم کن کارت و کنار بکش و بچه دار شو و مادری کن اما همسرم تحسین میشه که کار کنه و پیشرفت کنه و مقاله بنویسه و همایش شرکت کنه...اینا به این خاطره که همه نگران تکوین جنسیتی من هستن؟؟؟
کسانی که به من میگن اگه بچه دار نشی پیر میشی و تنها میشی و پشیمون میشی، می تونن تضمین کنن اگر من از جایگاه فعلی دست بکشم و مادری و همسری رو الویت بدم، در دوران پیری که بچه ها دنبال زندگیه خودشون می رن پشیمون نمی شم؟؟
این پشیمونی رو زیاد دیدم...توی دوستام...توی خانواده..سوال من بر اساس توضیحات شما این میشه:به تکوین جنسیتی تا چه حد باید اجازه داد تا مانع تکوین فرا جنسیتی بشه؟؟ اینکه من انسان مفیدی برای جامعه باشم اینکه رساله دکتذی من دغدقه 30 ساله مردم این کشوره این توانایی من توی پژوهش و رشته ی تخصصیم همیشه مورد تحسین و تایید همه بوده چرا اهمیتش کمتر از این هست که مادر خوبی هستم یا همسر ایده الی؟عبد خدا بودن و خدمت به خلق خدا کردن چند درصد زندگی یک زن هست و مادر بودن و همسری کردن چند درصد؟؟

با توجه به اینکه درگیر پایان نامه هستی خودت و اذیت نکن دوستم..من حالا حالاها اینجا سر می زنم و این وبلاگ هم حالا حالاها وقت داره واسه نوشته هات!!فعلا به کارای مهمترت برس!
بازم ممنونم و امیدوارم موفق باشی

پاسخ :

سلام و عذر تقصیر برای دیر پاسخ دادنم.

اول این که بگم من راجع به شما هیچ قضاوتی ندارم و تنها کسی که می تونه بهترین قاضی باشه خود آدمه، این موضوع در قرآن هم بهش تأکید شده «کفی بنفسک حسیبا»
پس هرکس نسبت به شرایط و اقتضائات خاص زندگی خودش باید در محضر خدا نسبت به انتخاب هاش پاسخ گو باشه و من خدای نکرده اصلا قصد ندارم برای شرایط شما و یا هر شخص دیگه ای نسخه بپیچم و خدای نکرده در قالب این تجویز به مخاطبم که زحمت میکشه و مطالب رو دنبال می کنه توهین کنم.

حالا بریم سراغ پاسخ شما
1- از اون جایی که من هم دانشجو هستم، شرایط شما رو، حضور اجتماعی، تشویق ها و ... همه رو درک میکنم.
اما با وجود همه ی این محسنات در وجود خودم «خلاء مادر شدن» رو حس میکنم.
یعنی نوع احساسی رو که یک فرزند به مادر میده از هیچ جای دیگه تأمین نمیشه.
در زندگی خودم هم گاهی اوقات که مادرم رو درک نکردم و همین طور عاطفه و نگرانی ایشون رو نسبت به خودم، مادرم همیشه با یه جمله پاسخ میدن «الهی مادر شی بفهمی چی میگم»
تا کسی مادر نشه و این حس و لذت عاطفی متفاوت رو درک نکنه نمی تونه تفاوت حس های خوب حضور اجتماعی و تشویق ها و... رو حس کنه.
همین طور که من الان نمی تونم احساس واقعی مادر شدن رو درک کنم.
بگذارید چند تا جمله از کتاب«غریزه مادری» نوشته دافنه دمارنف، نشر معارف رو براتون بخونم (پیشنهاد میکنم این کتاب رو تهیه کنید و بخونید)
خانم دمارنف یک فمینیست دانش آموخته هاروارد و برکلی هست که از منظر جدید به موضوع مادری نگاه کرده است.
ایشون در قسمتی از کتاب به نقل از یک مادر پس از تولد فرزند اولش میگه:«وقتی پرستار او را در آغوشم گذاشت و صدای گریه اش را شنیدم، غرق در هیجان شدم و احساس کردم دارای معرفت عمیقی هستم»
خب این حس رو که یک مادر که حتی از پیشینه دینی هم برخوردار نیست میگه، نمیشه با انواع حس های دیگه مقایسه کرد. فقط باید تجربه اش کرد تا فهمیدش.

2- ما همون طور که در قبال جامعه مون مسئولیم در قبال خودمون هم مسئولیم. این که برای انجام مسئولیت اجتماعی و... خودمون رو از خیلی نعمات محروم کنیم یه جورایی ظلم به خودمونه.

3- و اما نکته مهم
شما و امثال شما نقش مادری رو یه نقش سخت و سنگین در نظر گرفتید و اون رو مانع تمام موفقیت هاتون در نظر گرفتید.
کما این که بسیاری از دختران ما ازدواج و همسرداری رو مانع ادامه تحصیلات و ... خود می دونن.
در صورتی که اصل زندگی برای یک زن همسری و مادری هست.
برای یک مرد هم همسری و پدری هست.
همین طور که شما مثل خیلی از دختران امروزی مسئله ی ازدواج رو مانع پیشرفت تحصیلی و اجتماعی ندیدید، مادری رو هم نباید مانع دید.
نظر بنده که ممکنه از دیدگاه شما اشتباه هم باشه اینه: «اصل همسر شدن و مادر شدنه» و فرع «رشد اجتماعی و تحصیلیه» چه برای زن چه برای مرد.
همون طور که صحبت پسران و دختران با موضوع «بگذار درسم تموم بشه بعد ازدواج میکنم» صحیح نیست.
این که «بگذار سرم خلوت بشه و وضعیتم بهتر بشه» بعد بچه دار بشه هم به نظر من غلطه.
چون درس و شغل و ... همیشه هست. اما موهبت مادر یا پدر شدن همیشه نیست.
این نظر منه که ممکنه از دیدگاه شما اشتباه هم باشه.

4- کسانی که به اجبار و اکراه به یه تصمیمی رسیدن امکان این که به پشیمونی برسن زیاده. اما عزیزانی مثل شما که تمام جوانب رو می سنجن و آگاهانه انتخاب می کنن، احتمال پشیمونیشون خیلی کمه.
در نتیجه نگران پشیمونی از تصمیم در آینده خیلی به جا نیست.
مثل این می مونه که بگم من با تحقیق و ... با فلانی ازدواج کردم یعنی پشیمون نمیشم؟
خب اگر انتخاب درست باشه و... خیلی احتمال خطا در انتخاب مسیر و تصمیم گیری پایین میاد.
 در مورد سوالات نهایی شما ان شاء الله در قالب پست های مجزا در روند قرار گیری مطالب وبلاگ، مطالبی رو خواهم گفت.

یا علی




عبد قاصد
۰۴ ارديبهشت ۰۵:۱۹
سلاک
خسته نباشد
تبادل لینک؟
ترنم
۰۴ ارديبهشت ۰۶:۳۳
به عسل بهاری
این که شما بلدید بین خانم دکتر بودنتون و بنده خدا بودنتون جمع ببندید و ربط بین بندگی و دکتر بودن براتون روشنه توفیق بزرگیه که باور بفرمایید برای بسیاری از خانم های دانشجوی ما خاصه در رشته های علوم انسانی حاصل نیست.
ولی معیار بندگی لذت بردن  و ارضای روحی نیست. این ترجیحات ما نیست که اولویت ها رو تو نظام بندگی مشخص می کنه. یکی از شاخصه های مهم بندگی اینه که اولویت ها مون رو هم از خدا شنیده باشیم.
در ضمن مادر شدن به معنی تعطیل شدن سایر اشتغالات شما نیست. ممکنه تا وقتی بچه تون کوچیکه درصد زیادی از وقت و انرژی تون رو بخواد ولی به مرور این درصد تعدیل میشه.

پاسخ :

ممنون از پاسختون
عسل بهاری
۰۴ ارديبهشت ۱۲:۳۵
به ترنم عزیز

ترنم جان 
دوست خوبم، حرف هایی که من میزنم اینقدر برای دوستان و نزدیکان و تمام افرادی که در دایره معاشرت من هستن بدیهی هست که اصلا نیازی به گفتنش نیست..اگر من به شک رسیدم و این جا و جاهای دیگه می پرسم و می پذیرم که خشمگین بشن یا با استهزاء جواب بدن، فقط برای این هست که دوستی از دوستان شما در جایی به من گفت که در هر شرایط و خانواده ای به دنیا اومدی بر تو حرجی نیست اما اینکه به این سطح و توان تصمیم گیری رسیدی و هنوز هم نمی خوای چشمت و باز کنی و برای پیدا کردن راهت تلاش کنی و سختی ببینی، این حتما از کوتاهی خودته...
خشم و استهزائی که توی جواب دادن به من داشتی رو من تا چند وقت پیش از خوندن حرف های وبلاگ هایی مثل اینجا و بقیه دوستانش داشتم. اما الان یقین دارم اگر می خوام به جواب برسم باید باور کنم که قضاوت ما نسبت به تمام موضوعات اطرافمون به مقدار بسیار زیادی به پیش فرض های ذهنی مون بستگی داره...تحصیلات می تونه این پیشفرض ها رو تعدیل کنه یا از شتاب در قضاوت جلوگیری کنه اما هیچ وقت نمی تونه صد در صد عوضش کنه...

دوستان شما در علوم انسانی مطمئنا هم مطالعاتشون از من بیشتر و هم درکشون از حرف های شما، اما من و فقط خودم می دونم که چگونه به جایی که هستم رسیدم..می دونم که چقدر توفیق داشتم و چقدر مورد لطف خدا بودم...من می دونم که پزشک بودن یا مستخدم بودن هر کدام سطحی از توفیق هست و می دانم که خدا از هر کس به اندازه استعدادی که به او داده بازخواست می کنه.
من قصدم جمع بستن بین جایگاه اجتماعی و میزان بندگی نبود...
اما ترسی ندارم از اینکه بگم از جایگاهم، از موقعیت اجتماعی و علمیم، از شغلم و از تحصیلاتم، بسیار بسیار راضی و خشنودم و بسیار بسیار سپاسگذارم از خدا که اگر استعدادی به من داده، توانستم پاسخگو باشم.

ارضای روحی و لذت بردن صحیح از زندگی، البته که معیار نیست، اما ضرورت هست.ضرورتی برای هر انسانی...

مدیریت مادری کردن و همسری کردن و شاغل بودن، حداقل برای من، نه چیز پیچیده ای هست و نه موضوعی نا آشنا...موضوع من میزان اولویت ای هست که این بخش از زندگی یک زن دارد..(اساسا ورود من به این وبلاگ از سر این پرسش از وبلاگ دیگر بود...فکر کنم به پست های وبلاگ "تو فقط لیلی باش" نگاهی بندازید بهتر متوجه بشید)

موفق باشید

پاسخ :

من در پاسخ ترنم جان خشم و استهزائی ندیدم...
نمی دونم چرا شما چنین حسی پیدا کردید؟  :(
گردان طاها
۰۴ ارديبهشت ۲۳:۲۲
سلام

ما همه باید به خاطر سوال و نیاز بلند مرتبه عسل عزیز ازشون تشکر کنیم. به شخصه خیلی ممنونم. خدا کنه خدا همه ما رو متوجه نیاز هامون بکنه و همه متوجه بشیم. وقتی نیاز مطرح بشه بالاخره شخص به رافع نیازش می رسه وگرنه نیاز مطرح نمی شد. خوش به سعادتتون. الان مدتهاست که من دنبال چنین حالیم. لطفا دعا کنید.

اینایی هم که می گن بچه دار شید وگرنه یه روزی تنها می مونید باید ازشون پرسید مگه اینایی که مثلا ده تا بچه دارن تنهاییشون پر شد. یعنی بچه تنهایی آدم رو پر می کنه؟ اگر از تنهایی بیرون اومدن یعنی سرت رو شلوغ کنی. خب آدم با هزار راه دیگه مثل اشتغال و تحصیل هم می تونه خودش رو مشغول کنه. 
یا این حرف ها که آدم باید مادر شه یا ازدواج کنه. خب شاید یکی نتونست ازدواج کنه یا بچه دار شه یعنی به رشدی که باید نمی رسه؟ 
ارگ بحث سر شکوفاییه استعداده خب چه کسی گفته استعداد تو مسیر پزشک شدن بهتر شکوفا می شه یا مادر شدن؟ 

ول کنیم این حرف ها رو. تکلیفمون رو با خودمون روشن کنیم. جای پامون رو محکم کنیم. وگرنه بزرگ ترین دانشمند عالم هم با تمام علمش احساس خلا و تنهاییش رو داره اگر جای پاش رو محکم نکرده باشه. البته اونم می تونه زندگیش رو اونقدر شلوغ کنه که اصلا نتونه به این چیزا فکر کنه.

وقتی پارسال پایان نامه ام رو دفاع کردم مدام فکرم این بود که اگر بلندترین مقام من انسان کامل شدنه و اگر این انسان کامل شدن از مسیر نقش هایی که در زندگی داره می گذره و اگر مهم ترین و اولین نقش که به انسان داده شده که بر تمام نقش های دیگر سایه می اندازه (یعنی زن یا مرد بودنش) راه رسیدن به این کمال، چه رابطه ای بین این درس خوندنم و زن بودنم. همش می گفتم اگر اشتباه کردم حاضرم برگردم به نقطه صفر و دوباره شروع کنم. اگر امروز بفهمم اشتباهم رو خیلی بهتر از فرداست. حداقل فرصت امروز از دست نرفته. چه اهمیتی داره جامعه تحسینم کنه یانه. تحسینی که عمری بیشتر از سن من یا سن دنیا نمی تونه داشته باشه.  این حدیث خیلی برام حرف داشت که : "اگر آن کسی که باید باشی، نیستی، پس چه فرقی می کنه که تو کیستی." امام علی علیه السلام
نمی خوام این بحث رو طولش بدم. فقط خواستم تبریکم رو به شما به خاطر حالتون تکمیل کنم. حس های نیاز و سوال ها با وجود بعضی تلخی هاش اما اگر درستی پیگیری شه به عنایت الهی شروع یه شکوفایی بزرگ تو زندگیه.
یادی کنیم از سوره مبارکه فلق. تو این سوره پیامبر پناه بردنش به رب فلق رو ابراز می کنه ( قل یعنی ابراز کردن) می گن فلق در واژه به معنای نشانه ای ست که خبر از شکوفایی می ده که اگر شخص از شر به رب فلق پناه نبره این شکوفایی و حرکت در زندگی اش اتفاق نمی افته.
انشاالله به برکت محمد و آل محمد این سوال ها و نیاز ها فلق زندگی ات باشه و هیچ یک از شرور نتونه مانع تو در شکوفایی هایت شود.
یا علی 


پاسخ :

برای مدتی فرصت پاسخ های طولانی ندارم اما این عبارات شما محل اشکال و جای بحث داره:
«
اینایی هم که می گن بچه دار شید وگرنه یه روزی تنها می مونید باید ازشون پرسید مگه اینایی که مثلا ده تا بچه دارن تنهاییشون پر شد. یعنی بچه تنهایی آدم رو پر می کنه؟ اگر از تنهایی بیرون اومدن یعنی سرت رو شلوغ کنی. خب آدم با هزار راه دیگه مثل اشتغال و تحصیل هم می تونه خودش رو مشغول کنه. 
یا این حرف ها که آدم باید مادر شه یا ازدواج کنه. خب شاید یکی نتونست ازدواج کنه یا بچه دار شه یعنی به رشدی که باید نمی رسه؟ 
ارگ بحث سر شکوفاییه استعداده خب چه کسی گفته استعداد تو مسیر پزشک شدن بهتر شکوفا می شه یا مادر شدن؟ »

«اگر بلندترین مقام من انسان کامل شدنه و اگر این انسان کامل شدن از مسیر نقش هایی که در زندگی داره می گذره و اگر مهم ترین و اولین نقش که به انسان داده شده که بر تمام نقش های دیگر سایه می اندازه (یعنی زن یا مرد بودنش) راه رسیدن به این کمال، چه رابطه ای بین این درس خوندنم و زن بودنم. همش می گفتم اگر اشتباه کردم حاضرم برگردم به نقطه صفر و دوباره شروع کنم. اگر امروز بفهمم اشتباهم رو خیلی بهتر از فرداست. حداقل فرصت امروز از دست نرفته. چه اهمیتی داره جامعه تحسینم کنه یانه. تحسینی که عمری بیشتر از سن من یا سن دنیا نمی تونه داشته باشه.  این حدیث خیلی برام حرف داشت که : "اگر آن کسی که باید باشی، نیستی، پس چه فرقی می کنه که تو کیستی." امام علی علیه السلام»
عرفان اقوامی
۰۵ ارديبهشت ۱۱:۳۷
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام بر شما دوست عزیز
اگر خون ایرانی در رگ هایت جریان دارد، لینک زیر را نگاه کن و نظرت خودت را به عنوان یک ایرانی درباره ی آن بیان کن.
در صورتی که مایل به تبادل لینک هستید در بخش نظرات وبلاگ بنده عنوان کنید.
موفق باشی و سرافراز - یا حق

ترنم
۰۵ ارديبهشت ۱۶:۳۹

به عسل بهاری جون

نمی دونم نظر من رو چه جوری خوندید که ازش خشم و استهزا دریافت کردید ولی من موقع نوشتنش پر بودم از غبطه و هر چه نوشتم منظورم دقیقا همونی بود که نوشتم و هیچ کنایه ای در کار نبود.


به صاحب خونه: جواب سوال نهایی عسل بهاری جون رو که وعده فرمودید ، قید دو فوریت بزنید لطفا. ما هم مشتاق شنیدنیم



پاسخ :

الان کتابخونه تشریف دارم و به قید فوریت دارم پایان نامه به هم می بافم!
فوریت صالحات برای من فعلا در دسته دوم فوریت هام قرار داره...
دعا بفرمایید...
که همه برای اتمام این پایان نامه از بنده نا امید گشته و دست دعا به سوی حضرت حق دراز کرده اند...
علیرضا بیگدلی
۰۵ ارديبهشت ۱۹:۴۶

سلام

بروز هستم با مطلبی با عنوان:

طنز:اصطلاحات را بهتر یاد بگیریم!(3)

http://farhangeparvaz.blog.ir/1393/02/05/tanz33312312313

منتظر نظرات شما

باتشکر

عسل بهاری
۰۶ ارديبهشت ۱۲:۱۰
سلام به همه!

هم از "گردان طاها" ممنونم به خاطر تحسین و قوت قلبی که به من داد و هم از ترنم عزیز بابت دلجویی.

 در تکمیل صحبت های "گردان طاها" مطالبی نوشتم که در جایی ثبت موقت کردم اما به احترام مشغله صاحب وبلاگ بحث جدیدی شروع نمی کنم تا ایشون در فراغ بال به پایان نامه شون برسن.

باز هم از همه ممنونم

پاسخ :

سلام
لطفا امشب بفرستید.
امشب و فردا فرصت دارم برای اینجا ان شاء الله

از همه دوستان هم برای مشارکت در بحث و نزدیک شدن به هدف وبلاگ یعنی کرسی آزاد اندیشی» بسیار متشکرم.
مشکاة
۰۹ ارديبهشت ۰۳:۵۳
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
سلام ** *** جان و سایر دوستان درگیر در بحث. آرزو میکنم فرصتی فراخ تر داشتم تا میتوانستم بیشتر در این بحث خوب درگیر بشوم...فعلن که خبری ازین فرصت فراخ نیست، توجه شما رو به نوشته ی آقای شهاب اسفندیاری، لینک داده شده توسط خود ایشان در صفحه پلاسشان، جلب میکنم. اصل این مطلب رو میتوانید در لینک زیر ببینید:
http://ejtemaee.ir/%D8%AF%D8%B1-%D8%AA%D8%B9%D8%A7%D8%B1%D8%B6-%D8%AF%DB%8C%D9%86%D9%90-%D9%85%D8%B1%D8%AF%D8%B3%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D9%88-%D8%AF%DB%8C%D9%86%D9%90-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7/

مطلبی خواندنیست...
و یا اگر دوست داشتید بیشتر بخوانید از ایشان، این هم آدرس وبلاگشان که یک سری نوشته های مربوط به مساله فمینیست دارن که مدتی پیش خواندم و برایم جالب بود:
http://shbesf.persianblog.ir/

آقای شهاب اسفندیاری را اگر به اسم نمیشناسید شاید به عنوان کارگردان جوان مستند جهان شهری ها که گمانم ماه مبارک پارسال پخش شد، به یاد بیاورید.

پاسخ :

سلام مشکاة جان و خیلی خوش اومدین :)
بابت لینک ها ممنون
جالبه که وقتی ما موضوع کارگزار و خدمت گزار بودن مرد رو در این روایت و آیه الرجال قوامون علی النساء می گیم، آقایون موضع می گیرن و میگن « با توضیح شما مردها شدند کلفَت زنها!» این دقیقا عین عبارت یه آقا در بحث با بنده است!
ان شاء الله هم وقت شما و هم وقت من به زودی باز شه و فرصت بحث بیشتر پیدا کنیم.
(راستی من اینجا با نام مستعار rahro مطلب می نویسم :))
محب الحسینی
۰۹ ارديبهشت ۱۱:۱۱
سلام بر رهروان حقیقت
اول مهمونتون کنم به یک حدیث از امام نقی علیه السلام که بی ربط هم نیست
فرمود:کسی که در راه طلب حقیقت بمیرد حتی اگر به کمال آن نرسیده باشدبر خیرو عاقبت نیک از دنیا رفته است
این از این جهت رفع نا امیدی و یاس
من خودم در یک برهه زمانی به شدت درگیر این مطلب بودم
به امید دکترا پا در رشته ای سخت گذاشته بودم و بنا داشتم به ازدواج فکر نکنم
اما امام رضای رئوف دستمو گرفتن و به راهی بهترم رهنمون شدن .نا مردی بود اگه نمی پذیرفتم"افمن یعلم کمن لا یعلم"
در سمو ادامه ندادم با همه علاقه ای که بهش داشتم و دانشگاه خوبی که دولت برام هزینه کرده بود
اما باید یادم باشه که خدا چیز های بیشتری برام هزینه کرده
دینم به دانشگاه رو با جلسات تدریس خصوصی و تدریس افتخاری گاه و بیگاه در مدارس(در رشته ای که حالا دارم پیگیری می کنم)ادا می کنم
و دینم رو به خدا و امام رئوف با طلب حق
مادری و همسری تنها بخشی از وجود یک زنه
برای انسان شدن تلاش می کنم(خدا کنه آخرش انسان بشم..)
"من عمل صالحا من ذکر او انثی فلنحیینه حیاه طیبه و لنجزینهم اجرهم باحسن ما کانوا یعملون"

پاسخ :

سلام

نکته هایی که گفتید خیلی مهم بودند:
«اما امام رضای رئوف دستمو گرفتن و به راهی بهترم رهنمون شدن .نا مردی بود اگه نمی پذیرفتم"افمن یعلم کمن لا یعلم"»

این جمله رو هم که باید قاب گرفت:
«اما باید یادم باشه که خدا چیز های بیشتری برام هزینه کرده»

و این که انسان شدن با «بنده شدن» حاصل میشه.
ان شاء الله که بنده خوبی بشید.
تـُــرکــِــ گــَــنـدابـی
۱۰ ارديبهشت ۱۲:۴۲
سلام
به پیشواز ماه رجب می رویم....
به روزیم...
با حضورتان و نظرات لطفتان مارا خوشحال کنید.
نجمه
۱۲ ارديبهشت ۰۶:۵۸
سلام به رهرو عزیز و مهمانان نازنینش..من دلم میخواد قرائتی زمینی از این قضیه داشته باشم چون حس میکنم خدای من همونقدر که خدای ناپیداها هست خدای پیداها هم هست..همونقدر که آسمانی هست زمینی هم هست.. و احتمالا توحید یعنی این که بین من و او رقابت و فاصله ای نیست که بگم حرف خودم را گوش کنم یا حرف او را..البته مراتب بین خودهای من هست و این که عنان به دست خود محدودی که برخی نفس اماره اش میخوانند نسپارم و خود نامحدود و الهیم را تجربه کنم... حس میکنم دست کم برای ما زنها با این همه حس شهودی قوی که خالق عطا فرموده ندای درونی و پیام دلمون خیلی راهگشاست...اگر پیامهای دلمون را نشنیده نگیریم و آن چه در هر لحظه تشنگیش را حس میکنیم انکار نکنیم به ما خواهد گفت که حالا وقت عشقه یا درس..وقت مادر شدنه یا دکتر شدن..و خواهد گفت که بین تجلی این لحظه و سایر لحظه های زندگیت ستیزه ای نیست فقط باید تشخیص بدی الان وقت کدومه و برای کدوم یکی ممکنه فرصت ها گذراتر باشه

پاسخ :

سلام و خیلی خوش اومدین

این که به ندای درونمون یا همون «فطرتمون» توجه کنیم خیلی خوبه و خیلی هم پسندیده است.

اما در قرآن آیات افلا یتدبرون، یتفکرون، یعقلون و... زیادن که همه ما رو به اندیشیدن دعوت میکنن.
و ما همه به توفیق الهی داریم اینجا اندیشه هامون رو به اشتراک میگذاریم و در مورد راهی که می خوایم بریم و چرایی انتخابش و... اندیشه می کنیم.

البته طبق فرموده شما یکی از چراغ های راه برای حرکت همون گوش دادن به ندای فطرته که خداوند هم به همین دلیل فطرت رو در وجودمون قرار داده.

تجمع بزرگ امر به معروف و نهی از منکر
۱۴ ارديبهشت ۱۸:۵۵
به حول و قوه الهی برای اعتراض به وضع بی حجابی در کشور تشیع

روز 17 اردیبهشت
چهار شنبه رأس ساعت16
میدان فاطمی

تجمع خواهیم کرد تا خداوند مارا جزء ناهیان از منکر ثبت بدارد. با توجه به نزدیک شدن فصل گرما وبدتر شدن وضع حجاب حضور تمامی بانوان محجبه ضروری است.
اطلاع رسانی کنید
زندگی
۱۴ ارديبهشت ۲۰:۳۱
سلام. اینم رد پا برای شروع...انشالله  برنامه میریزم برای مطالعه!!!

پاسخ :

سلااااااام
مقدمتان گل باران
سرافراز کردین خانوم :)
سمانه.س
۱۶ ارديبهشت ۲۲:۳۱
سلام
ممنون مطلب خوبی بود. در واقع همه ی مطالب وبلاگ خوب و عالی است.
ان شاء الله موفق باشید.
در ماه رجب، ماه دعا ما را از دعای خیرتان بهره مند بفرمایید

پاسخ :

سلام
لطف دارید.
محتاجیم به دعا
یزدانی
۱۹ ارديبهشت ۲۳:۵۹
به نام خدا بحث جالبی هست ، زن ، مادری و چرایی و جایگاه مادری ،
دوستمون سوالات جالبی هم داشت سوالی در قالب اعتراض ؛و من هم به عنوان یک بانو گفتمان رو در قالب یک سوال شروع می کنم.
مادر مترادف با چیست؟ چه تعریفی؟ چه نقشی؟
چرا زن در جایگاه مادری به سطوح بسیار والاتری ارتقاء پیدا می کنه ؟ در وهله اول باید به نقش و اثرات و رسالت های اون پرداخت جدای از وجود زن، رسالت انبیاء تعلیم و تعلم بوده
مادر ؛ بذات آموزش دهنده است حتی اگر به این نقش واقف و آگاه نباشه ، گفتیم معلمی شغل انبیاست ، به نظر من مادر امتداد رسالت انبیاء است ، زن در مقام بحث نیست نقش والا و متمایز مادر هست ، آموزشی عجین شده با فرد که بخش عمده ی هویت و ارزشها ، تفکر ، جهان بینی ، قوه ی تشخیصیه ی به جرات ، نیک از بد و ....... رو تحت شعاع داره ، آموزش هایی که گاها فرد تا پیایان عمر قادر به ایجاد تغییر در اونها نیست.
ثمره ی وجود مادر خردمند ، بصیر و فهیم تعالی و رشد جامعه ی بشری در تمام ابعاد هست ، حالا اگر نقش مادر به مرور کمرنگ بشه ، برای یک جامعه چه اتفاقی خواهد افتاد؟ و جالب توجه این هست که مادر تعالی دهنده ، در تعالی اجتماع تا مادامی که فرزندان او تعالی دهنده باشن  شریک و سهیم خواهد بود. حالا تربیت درست انجام بشه و فرزند فرد موثر و کارآمدی در جامعه باشه ، اما والدین رو ترک کنه و دوران پیری تنها بشن ، آیا این والدین حسرتی خواهند داشت؟؟؟؟؟؟؟ در حالی که شرکای تمام دستاوردهای این فرزند خواهند بود ، حال که تربیت صحیح میوه های نارس و ضعیف کمتر هم خواهد داشت ، مثل فرزند بی معرفت. برداشت من این بود این دوست ما خودش اولویت اولش هست ، و تعریفش از موفقیت و تعالی باعث کمی تعارض با این نقش هست.
 در سیر مطالعاتی خودم دیدم چه بسیار زنانی که صاحب فرزند هستند اما مادر نیستند ، مادر شدن شاید در رسیدن به موفقیت های شخصی وقفه ایجاد کنه ، مسیر رو کند کنه ، اما سد نه ، مانع نه ؛ دستاورد این نقش بسیار والاتر از رهاوردهای شخصی هست ، اگر درست انجام بشه جامعه به جایی خواهد رسید که هر زن در استعدادهای شخصی خودش هم قادر به رسیدن به اوج هست ؛ برای مثال رفتند نزد مادر سیدین ؛ سید رضی و مرتضی ، پرسیدند از این که فرزندانتان به این جا رسیدند چه احساسی دارید ، ایشون به آرامی
گفتند اگر به این جا نمی رسیدند من به عدل خداوند شک داشتم ، یه چیزی در این مایه ها ، حالا ببینیداین مادر کی بودند که از مقام علمی معنوی فرزندانش به شگفت نیومده و در انتظار بروز این پدیده بودن ، بعد به آثار این دو سید و تحولاتشون در حوزه علمی خودشون نگاه کنید، به نظر من الان همه اقشار در شناخت نقش های خودشون دچار مشکل هستن و این ایجاد یکسری ناملایمات و عدم تعادل هایی می شه ؛ مادر خواهر پدر و پسر و فرزند.........
اما هیچ کدوم در قیاس با نقش مادر قابل قیاس نیست...
من الله توفیق


پاسخ :

خیلی خوش اومدین و از حضور و نظرتون متشکرم.

تا بتونم در فرصت مناسب پاسختون رو بدم این نکته رو بگم که قرار نیست ما اینجا دوستی رو قضاوت کنیم. قراره این جا نظراتمون رو به اشتراک بگذاریم و نظرات همدیگه رو نقد کنیم. و در انتها مخاطب با کنار هم قرار دادن نظرات به نتیجه ی مورد نظر از مطالب خواهد رسید.
خوشحال میشم شما و بقیه ی دوستان دیگه این موضوع رو رعایت کنید.

با سلام
خدمت شما هم عذر تقصیر دارم جهت تأخیر در پاسخ و عذرخواهی که اگر خدای نکرده ازم رنجیدین. من واقعا قصد نداشتم با پاسخم موجب رنجش شما بشم فقط برای حفظ فضای بحث سالم اینجا خواستم نکته ای رو نه فقط به شما بلکه به همه ی دوستانی که منت میگذارن و مطالب گاه طولانی و خسته کننده ی اینجارو می خونند یاداوری کنم وگرنه اصلا قصد جسارت حضور شمارو نداشتم.

اما در مورد نطرتون
بله همین طور که شما فرمودین یکی از ابعاد مهم مادری «آموزش» هست. به همین جهت هم مادر وطیفه ی تربیت رو به عهده داره. او با نقش مادری سعی در رشد تمام ابعاد مادی و معنوی فرزندش و آموزش شیوه ی زندگی کردن و درست زندگی کردن رو به عهده داره.

در مورد این نکته هم که فرمودین « و جالب توجه این هست که مادر تعالی دهنده ، در تعالی اجتماع تا مادامی که فرزندان او تعالی دهنده باشن  شریک و سهیم خواهد بود.»
قطعا همین طوره اصلا وقتی حضرت زهرا (س) متصف به صفت «کوثر» به معنای خیر کثیر هستن و حوض بهشت به نام ایشان است یعنی ایشان به عنوان مادر که حتی «ام ابیها» هم هستند خیر کثیری اند که چون رود در تمام اعصار و اوار ادامه داره و حاصلش میشه شجره ی طیبه ی معصومین که همه ریشه در اصلی و «اُمّی» چون حضرت زهرا دارن.

اگر همین وجوه از نقش مادری برای ما و نسل های آینده مورد توجه قرار بگیره ان شاء الله قطعا کلید حل مشکلات و معضلاتی که در رابطه با کم ارزش دیدن نقش مادری هست، خواهد بود.

بسم الله الرحمن الرحیم
ان شاءالله در اینجا به عنوان
«کرسی آزاداندیشی مجازی زن و خانواده»
دیدگاه هایم را در باب موضوعات مختلف پیرامون زنان با تمرکز بر تعریف و تبیین جایگاه و نقش زن و خانواده در اسلام و قرآن خواهم نوشت.
مشی کلی این وبلاگ نگاه منصفانه و واقع بینانه در قضاوت بین آراء گوناگون و متنوع صادر شده از متفکران و نظریه پردازان شرقی و غربی است، لذا جهت گیری های فمینیستی و امثالهم در اینجا اعتباری ندارند.
مطالب مندرج در این وبلاگ نتیجه سال ها مطالعه و برآیند آموخته های بنده است که در جهت منویات امام خامنه ای آن ها را به اشتراک میگذارم. طبیعتا نظراتم نه نظری نهایی و جامع است و نه بدون اشکال. فقط فتح بابی است برای جور دیگر نگریستن به جنس «زن».
نظرات در این وبلاگ باز است و همه ی نظرات موافق و مخالف به شرط عدم توهین محترمند و فقط نظرات حاوی توهین حذف خواهند شد.

لازم به ذکر است هر گونه کپی برداری یا نشر مطالب وبلاگ «صالحات» منوط به اجازه نویسنده ی وبلاگ است.
پیوند ها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان