صالحات

نفسی که از جای گرم بلند می شود! (1)

بسم الله النّور

 تیتر دوم: مردان عاجز! زنان مستأصل!

مدتی است سریال «نفس گرم» با محوریت مسائل و مشکلات زنان، از شبکه اول سیما در حال پخش است. این سریال دارای تم مذهبی است و روایتگر داستان زندگی «ملیحه» یک خانم روشنفکر متدین است که در جلسات مختلف سخنرانی می‌کند.

آنچه مدنظر نگارنده‌ی این سطور است نوع نگاه این سریال به موضوع خانواده و مسائل زنان در این سریال است. در این سریال ماجرای هشت  خانواده و تعاملات آن‌ها با یکدیگر روایت می‌شود. خانواده اصلی و محوری داستان خانواده‌ی «حاج مرتضی ندّاف» است که در کنار همسرش «ملیحه» شکل‌گرفته است. ملیحه فرزند دار نمی‌شود و حاج مرتضی با این موضوع کنار آمده است و سال‌ها عاشقانه در کنار هم زندگی کرده‌اند. او عاشق بچه‌هاست و شغل او هم در همین راستا فروش لوازم کودک و نوزاد است. حاج مرتضی سرپرستی، پسر خواهر همسرش، «اسماعیل» را که پدر و مادر خود را در زمان کودکی‌اش ازدست‌داده به عهده می‌گیرد و او را به‌عنوان فرزندخوانده خود می‌پذیرد.

خانواده بعدی خانواده آقای «مقصودی» و همسرش «مونس» است که دو فرزند دارند. پسرشان خارج از کشور است و گلناز دختر این خانواده که همسر اسماعیل بوده است در اثر تصادف فوت می‌کند.

خانواده‌ی دیگر که به بخشی از خط تعلیق داستان بر محور آن رقم می‌خورد، خانواده «ناهید کریمی» است. او کارگاه عروسک‌سازی دارد و یک ازدواج ناموفق با «کرم» پسرعمه خود داشته است. ازدواج دوم او با حاج مرتضی است که از او باردار می‌شود و فرزندش در هفت‌ماهگی از دست می‌رود.

خانواده‌ی فروغ که یک زن سرپرست خانوار است، در کنار خانواده‌های دیگر داستان، بخشی از خط تعلیق فرعی را به خود اختصاص می‌دهد. او دو فرزند به نام‌های علی و سارا دارد. او درگیر مشکلات مالی است و ملیحه برای حل مشکلاتش به او کمک می‌کند. بهرام برادرشوهر فروغ است که همراهش با همسرش در منزل پدرش زندگی می‌کنند. بهرام در پی تکفل فرزندان برادر خود است و فروغ به دنبال استقلال از خانواده‌ی همسر درگذشته‌ی خود است.

شکل‌دهنده‌ی خط تعلیق فرعی دیگر داستان، خانواده‌ی «ترانه» است. ترانه پرستار است و بیماری ام اس خفیف دارد. او قبلاً به دلیل بیماری‌اش یک ازدواج ناموفق داشته است و در مسیر داستان به اسماعیل تعلق‌خاطر پیدا می‌کند.

داستان خانواده‌ی ساسان و سمیرا که همسایه حاج مرتضی هستند در حاشیه‌ی این سریال روایت می‌شود. ساسان در حوزه‌ی کاری‌اش فردی موفق است و به مأموریت‌های کاری زیادی اعزام می‌شود. سمیرا زنی خانه‌دار است و از مأموریت‌های زیاد ساسان شاکی است.

و درنهایت خانواده خانم مقدمی* و پسرش، که فروغ مدتی در خانه آن‌ها کار می‌کرد. پسر خانواده در خارج از کشور زندگی می‌کند و از همسرش جداشده و در روند داستان دل‌بسته فروغ می‌شود و از او پاسخ منفی می‌شنود.

آقای عسگرپور نویسنده و کارگردان این سریال، نفس گرم را سریالی زنانه می‌دانند که در مواجه با آزمون‌ها و شرایط زندگی‌شان برخوردهای گوناگونی دارند.

ملیحه، مونس، فروغ، ترانه و سمیرا، محورهای اصلی داستان را شکل می‌دهند. زن تراز قصه ملیحه است و حاج مرتضی مرد تراز است و خانواده‌ی آن‌ها تمام ویژگی‌های یک خانواده تمام و کمال برای ارائه‌ی الگوی مناسب را داراست. نقش‌های زن و مرد سر جای خودشان هستند و مودت و رحمت در این خانواده بروز و ظهور دارد. فقط جای فرزند در این خانواده خالی است که اسماعیل به‌عنوان فرزندخوانده جای آن را پرکرده است. اما جای خالی فرزند در قلب ملیحه وجود دارد و او حتی برای این مسئله به درگاه خداوند شکایت می‌کند. ناگهان با تصادف حاج مرتضی، ماجرای ازدواج مجدد او با ناهید کریمی برملا می‌شود و به‌یک‌باره شالوده‌ی این خانواده‌ی خوب و زیبا در نظر ملیحه (و به‌تبع آن در نگاه مخاطب) فرومی‌ریزد و ملیحه به‌عنوان زن تراز قصه به یک فرد خیلی عادی جامعه تنزل پیدا می‌کند و به‌جای داشتن نگاه صحیح به ماجرا با توجیهی که از آن، به زن بودن و این‌که هرکسی در این شرایط بود برخورد بدتری داشت کاملاً احساسی برخورد می‌کند و تمام عشق خود به همسرش را از دست می‌دهد.

ناهید، همسر دوم حاج مرتضی زنی شکست‌خورده از قشر کم‌درآمد جامعه است که تجربه‌ی یک ازدواج ناموفق دارد و با فوت حاج مرتضی با یک شکست دیگر در زندگی‌اش مواجه می‌شود. او برای جبران این شکست به ملیحه که برای او هم یک زن تراز و آرمانی است، پناه می‌برد و به در بسته می‌خورد. در اینجا باز هم ملیحه به‌عنوان یک زن احساساتی، برخورد خوبی با او ندارد و به او تهمت اخاذی می‌زند و او را از خود می‌راند. در ادامه‌ی ماجرا به ملیحه ثابت می‌شود که او همسر رسمی و قانونی حاج مرتضی است. در ادامه او به حالت قبل خود برمی‌گردد و درصدد کمک و برخورد درست با ناهید برمی‌آید.

گلناز دختر مونس و مقصودی است. او همسر اسماعیل بوده است و در اثر حادثه تصادف فوت می‌کند. این ماجرا دستمایه‌ی مونس می‌شود برای کینه‌ی میان خواهرشوهر و زن‌برادر. مونس فردی خاله‌زنک و بی‌تدبیر و افسرده است که از آب گل‌آلود برای انتقام از ملیحه و اسماعیل ماهی می‌گیرد و از شرایط مرگ حاج مرتضی و همسر دوم او برای رسیدن به هدفش استفاده می‌کند. مقصودی همسر مونس، به‌عنوان فردی ضعیف در کنار مونس معرفی می‌شود که حتی همسرش هم او را قبول ندارد. او به نحوی داماد سرخانه این خانواده است و درآمدش از طریق فروشندگی در فروشگاه حاج مرتضی است. روابط او و همسرش کاملاً سرد و بی‌روح است. نقش‌ها در این خانواده تغییر زیادی نکرده‌اند اما مودت و رحمت در این خانواده بسیار کمرنگ است.

فروغ نماد یک زن کاملاً متأصل و سرپرست خانوار است که پس از فوت شوهرش مجبور است برای فرزندانش هم پدر باشد و هم مادر. او تمام تلاش خود را برای استقلال از خانواده‌ی شوهر خود می‌کند و از انجام هیچ کاری ابایی ندارد. او در برخورد با مشکلات ناتوان است و با کمک ملیحه می‌تواند کمی زندگی‌اش را سامان دهد. اما درمجموع در تعاملات اجتماعی، تربیت فرزند و ... به استیصال رسیده است. او  نه در نقش اصلی خودش به‌عنوان مادر موفق است و نه نقش‌های دیگری که شرایط زندگی به او تحمیل کرده است.

ترانه پرستار است، پدر و مادر خوبی دارد اما شرایط بیماری‌اش او را نسبت به خدا و زندگی ناامید کرده است. ترانه پس از برخورد با ملیحه و رفتار او با حاج مرتضی و شرکت در جلساتش امید به زندگی پیدا می‌کند و در کنش‌ها تعاملاتی که با خانواده ندّاف پیدا می‌کند به اسماعیل علاقه‌مند می‌شود. پس از فوت حاج مرتضی و دیدن دوگانگی در رفتار ملیحه و مشاهده‌ی عامل نبودن او به سخنانش، باورهایش نسبت به خدا و زندگی دوباره متزلزل می‌شوند و ترجیح می‌دهد به‌جای حل مشکلاتش شرایط و محیط را تغییر داده و به خارج از کشور برود.

داستان سمیرا و ساسان در حاشیه‌ی داستان اصلی قرار دارد. سمیرا زنی خانه‌دار است که برنامه‌ریزی برای پر کردن اوقات در خانه بودنش ندارد و از همسرش ساسان که به مأموریت‌های زیادی برای انجام کارهایش می‌رود شاکی است که وقت کمی برای خانواده می‌گذارد و به فکر خانواده نیست. این مسئله سمیرا را تبدیل به انسانی افسرده و خیال‌باف کرده است. ساسان هم توانایی حل این مشکل و برخورد درست با همسرش را ندارد.

ادامه دارد...

ااااااااااااااااااااااااااااااااااا

پ.ن 1: همان طور که در بالا اشاره شد، بنده فقط از منظر مسئله زن و خانواده به این سریال نگاه کرده ام و الا فیلم اشکالات دیگری هم دارد. همچنین این فیلم نکات مثبتی هم دارد. اما نکات منفی اش غلبه دارد.

پ.ن 2: بعید است با اتمام سریال اتفاق ویژه ای بیافتد که موجب تغییر این تحلیل شود. اما اگر تغییری صورت گرفت و القائات مثبت برای مخاطب ایجاد شد احتمالا این مطلب تغییر خواهد کرد.

پ.ن 3: قول نمی دهم منظم در اینجا بنویسم.

پ.ن 4: کپی یا انتشار این مطلب بدون اجازه نویسنده شرعا حرام است.

پ.ن 5: نظرات بازند و تأییدی نیستند.


* اسم فامیل ایشون چی بود؟

۲ ۰
سر گشته
۰۶ آذر ۲۰:۰۴
سلام

خوب و کامل نوشتید. متاسفانه از این دست سریال ها زیاد داشتیم و داریم چون خود نویسنده و کارگردان و فیلم ساز ما مشکل دارند و علم و معرفت کافی نسبت به اسلام و خانواده مسلمان ندارند و با همون نگاه غلط خودشون میخوان لطفی بکنند و در قالب داستان و فیلم و سریال، معلم و استاد مردم بشن ولی نتیجه همیشه عکس بوده..

بنده این سریال رو در حد چند دقیقه و گذرا دیدم. اولین بار که مادرم داشتن نگاه می کردن و من اومدم فیلم در لحظه مقابل شدن ناهید و ملیحه بود که ناهید می خواست بگه همسر مرتضی ست ولی نمی تونست. بنده همین لحظه رسیدم و با دیدن همین چند لحظه به مادرم گفتم: لابد میخواد بگه من هووتم!
تا این حد این داستان و فیلم ها کلیشه ای و تکراری شده که حتی با دیدن چند لحظه از فیلم هم میشه حدس زد قضیه چی بوده و یا احیانا داستان چطور قراره پیش بره! همه هم متاسفانه داستان های پوچ و سخیف.. به جای درس ها و نکات مثبت بیشتر به بهانه ی مشکلات اجتماعی یک نگاه منفی و دید غلط به مردم القاء می کنند.

پاسخ :

سلام علیکم
اشکال بزرگ این فیلم این هست که به سراغ افراد متدین و هدایت گران که الگوی جامعه هستند رفته است.
صحبتِ جانانه
۰۶ آذر ۲۰:۴۷
ازدواج مجدد مخفیانه خیانته

پاسخ :

به چه دلیل؟
با مبنای عرف عوام یا شرع؟
علیرضا بیگدلی
۰۶ آذر ۲۱:۴۴
سلام
حوب و مفید بود.... ولی سریال را کامل پیگیری نمی کنم....

پاسخ :

سلام علیکم
متشکرم.
سریال ارزش دیدن ندارد زیاد
محب الحسینی
۰۷ آذر ۱۳:۰۳
سلام
عالی بود
موفق باشید

پاسخ :

سلام علیکم
از نظر لطف شما ممنونم
فاطمه حمزه لوی
۰۸ آذر ۱۱:۲۴
"سمیرا زنی خانه‌دار است که برنامه‌ریزی برای پر کردن اوقات در خانه بودنش ندارد و از همسرش ساسان که به مأموریت‌های زیادی برای انجام کارهایش می‌رود شاکی است که وقت کمی برای خانواده می‌گذارد و به فکر خانواده نیست. این مسئله سمیرا را تبدیل به انسانی افسرده و خیال‌باف کرده است.
 
این مسئله رو بسیار دیدم توی اطرافیانم.
به نظرم باید کمپینی تشکیل بدیم به نام "انقلاب زنان خانه دار"!!


پاسخ :

این تصویر را هم رسانه داده است متأسفانه
که یک زن خانه دار یک زن بیکار افسرده است و یک زن شاغل زنی شاد و فعال سرزنده.
من هم در اطرافیانم زیاد دیده ام. چون واقعا برنامه ای برای بعد از ازدواجشان ندارند و می خواهند وقت های خالی را با بودن با همسر پر کنند.
واقعا تصویری که از یک زن خانه دار برای ما ترسیم شده چیست؟!
همسر سید علی ...
۰۸ آذر ۱۵:۰۷
سلام 
من متوجه نشدم شما الان فیلم رو نقد کردید یا شخصیتهای فیلم رو تشریح کردید ؟
بر اساس پی نوشتها که فرمودید اما نکات منفی اش غلبه دارد ... به نظرم کمی زود قضاوت کردید ....
همه فکر می کنند مرتضی نداف مثل همیشه و با همین مبنای داستانها و و فیلمهای کلیشه ای دست به ازدواج مجدد زده ... ولی به نظر بنده اینطور نیست (البته باید تا آخرین قسمت صبر کرد تا بتوان نقد صحیحی ارایه داد) ... خواب درخت سیب درکربلا که از زبان حاج مرتضی برای ملیحه گفته شد ...دیالوگی که ناهید به مونس در خانه اش گفت زمانی که مونس ازش پرسید اگه مرتضی بچه نمی خواست پس چرا با تو ازدواج کرد و ناهید گفت مرتضی به من آبرو داد ... خود حاکی از آن است که اصل قضیه فیلم نمایان نشده و اگر بخواهیم کمی با اصول فیلمنامه نویسی نگاه کنیم ... نویسنده از ابتدا نیت اصلیش همین بوده که مخاطب فکر کند فیلم یک فیلم کلیشه ای ازدواج مجدد مردی را روایت می کند ولی در سکانس نهایی با برملا کردن خط اصلی داستان که کاملا متفاوت از خط سطحی داستان است، مخاطب را به طور شگفت انگیزی غافلگیر کند ...
جدای از این نگاه اگر حتی فیلم در نقد خانم جلسه ای ها باشد که مرجانه گلچین روایتگر چنین نقشی است هم به نظر ساختش کاملا به جاست چرا که تلنگر خیلی خوبی به خانم جلسه ای ها و افراد مذهبی می شود ... افراد مذهبی که به پیش بینی بسیاری از تحلیلگران عرصه سیاست و فرهنگ ... سازنده فتنه بعدی هستند ... پس نیاز به این تلنگر برای همه افراد مذهبی هست که متوجه شوند در خیلی از موارد عامل به عقاید و حرفهایشان نیستند .... و بیشتر از پیش حواسشان به خودشان باشد ...
.
"در اینجا باز هم ملیحه به‌عنوان یک زن احساساتی، برخورد خوبی با او ندارد و به او تهمت اخاذی می‌زند و او را از خود می‌راند. در ادامه‌ی ماجرا به ملیحه ثابت می‌شود که او همسر رسمی و قانونی حاج مرتضی است. در ادامه او به حالت قبل خود برمی‌گردد و درصدد کمک و برخورد درست با ناهید برمی‌آید."
در مورد این سخن که شما به عنوان یک نقص در متن ازش صحبت کردید .... به نظر من اینکه ملیحه تا اثبات نشدن این ادعا از طرف ناهید حرفش را باور نمی کند ... خود یک نکته مثبت و آموزشی به زنان این سرزمینه که با هر حرفی علیه همسرتان سریع به او شک نکنید ... که یکی از نکات اصلی در زندگی مشترک است و این اعتماد کامل ملیحه به مرتضی رو می رسونه ... اعتمادی که در زندگی های امروزی بسیار بسیار بسیار کمرنگ شده و دیگه داره به تاریخ می پیونده ... 
ولی در مورد سمیرا کاملا موافقم باشما ... البته این شخصیت متاسفانه در جامعه امروز ما مصداق کمی هم نداره ...

پاسخ :

سلام علیکم
مطلب دو قسمت هست. ان شاء الله بخش بعد نقد و مطالب تکمیلی را خواهید دید.

1- تصور نمیکنم با روندی که فیلم داره جلو میره اتفاق ویژه ای بیافته.
حتی اگر حاج مرتضی دلیل خوبی برای ازدواج داشته باشد روند فیلم یک نوع تنفر از این مسئله رو نشون داده.

2- «افراد مذهبی که به پیش بینی بسیاری از تحلیلگران عرصه سیاست و فرهنگ ... سازنده فتنه بعدی هستند» منبع این صحبت کجاست؟ بنده این مسئله رو نمی تونم بپذیرم. در مورد شخصیت مرجانه گلچین در مطلب آینده توضیح داده ام. اما به اختصار اگر بنا به طرح چنین موضوعی و لزوم عامل بودن به آنچه گفته می شود بوده اند، نباید الگوی مطرح کدنش یک خانم سخنران می بود. می توانستند این مسئله را در افراد دست چندم اجتماع نشان دهند نه در یک فرد تراز.
بنده بیشتر افراد متدین واقعی را که میشناسم همه عامل هستند به حرف هایشان.

3- مسئله ملیحه در اینجا تهمت است و ظن سوئی که به او می برد. مسئله بنده این است. چرا ایشون باید آموزش دهنده این نکته مثبت باشد؟  به نظر بنده طرح این موضوع نکته مثبتی در بر ندارد. اگر قرار بود مثبت باشد از همان ابتدا باید برخورد درستی می داشت که چنین برداشتی صورت نگیرد.
همسر سید علی ...
۰۸ آذر ۱۵:۱۶
و اینکه چرا شخصیت سمیرا در جامعه امروز ما مصداق کمی ندارد ...
به نظرم جوابش همانی است که در پست قبلی گفتم ... چرا که برای دختران ما هدف فقط ازدواج و عشق بازی با همسر بعد از ازدواج تعریف شده نه رسیدن به کمالات انسانی  و حد کمالات فردی ... اگر خانمی برایش جا افتاده باشد که بعد از ازدواج برای گرفتار نشدن در آفت اصلی زندگی که روزمرگیست باید هدف را بالاتر یعنی رسیدن به حدکمال فردی قرار دهد، آن زن چه خانه دار باشد چه شاغل نه دچار افسردگی می شود و نه بیکاری و به بطالت گذراندن اوقاتش ...
.......
یه مدتیه دارم در مورد اینکه حدکمال فردی اختیاریست یا جبری دارم تحقیق و فکر می کنم ... خیلی ممنون می شم اگه اطلاعاتی دارید یا کتاب یا سخنرانی با منبعی در موردش خوانده یا شنیده اید بهم بگید ...
:)

پاسخ :

با این نکته ای که اشاره کردید موافقم.

در مورد جبر و اختیار بهترین کتابی که دیدم و شبهات خودم را حل کرد، کتاب جبر و اختیار علامه جعفری بوده است.
نظر بنده مبتنی بر مطالعات و... این هست که ابتدای انتخاب مسیر اختیار است و اگر مسیر کمال انتخاب شد و در آن مسیر فرد طی طریق کرد جبرا به کمال می رسد چون انتهای مسیر کمال حتما به کمال خواهد رسید.
مامان نرگس
۰۹ آذر ۱۳:۰۳
سلام بر رهرو عزیز. خسته نباشید
یه سوال در مورد بلاگ بیان دارم. من توی این فضا یک وبلاگ ساختم و مطلب هم نوشتم اما وقتی خودم آدرس رو وارد میکنم وبلاگ باز نمیشه و میگه همچین چیزی موجود نیست. چون شما باتجربه هستید گفتم از شما بپرسم
ممنون میشم راهنماییم کنید.

پاسخ :

سلام علیکم
تا حالا با این مسئله مواجه نشدم.
وارد پنل مدیریت وبلاگتون بشید و بعد اینجا یه کامنت بگذارید با درج آدرس وبلاگتون. (اگر دوت نداشتید بقیه آدرس وبلاگ شمارو بدونن خصوصی کامنت بذارید)
این طوری احتمالا مشخص میشه مشکل از کجاست.
لوسی می
۰۹ آذر ۱۸:۰۹
سلام. من هم متن رو خوندم و هم کامنت ها رو. اول بگم که من اصلا این فیلم رو ندیدم و تماشا نمیکنم در نتیجه هر برداشتی که از فیلم دارم از همین چند خط شما و دوستان به دست اومده!
اول اینکه متن شما به نظرم بیشتر توصیف داستان بود تا نقد که به همسر سید علی هم گفتید که ادامه  داره که من منتظر می مونم که ادامه ش رو بخونم. اما واقعا مشکلی در اینکه یک خانم سخنران و جلسه ای دچار احساسات بشه و با مواجهه با ازدواج مخفی همسرش به هم بریزه وجود داره، احساساتی شدن اصلا امر بد یا محالی نیست! ("صحبت جانانه" ادعا کرده بود ازدواج مخفی خیانته و شما پرسیدید چرا؟ خواستم بگم که بله این اقدام برخلاف قانونه و نوعی ظلم به همسر اول محسوب میشه و فکر میکنم همسر اول در صورت محرز شدن چنین رخدادی حق طلاق هم داره. به قانون مدنی مراجعه کنید. تا حدودی حق با صحبت جانانه هست)  الان این خانم برخلاف کدوم صحبتش عمل کرده که شما فکر میکنید به مذهبیون جامعه توهین شده؟ اینکه کسی بیادبگه همسر شوهرشه و ایشون نپذیره تا اثبات بشه و بعد که اثبات شد در راستای کمک به او بربیاد خیلی هم خوبه، همین به تنهایی تراز بودن ایشون رو نشون میده. علاوه بر این اشتباهی که ما مذهبی ها معمولا میکنیم اما هیچوقت اتفاق نمی افته اینه که دلمون میخواد یک شخصیت تراز کامل در یک سریال نمایش داده بشه که اصلا گرفتار احساسات بشری نشه و هیچوقت کوچکترین عدولی از منطق نکنه و همیشه بشه بهش استناد کرد، اما همه ی فیلمسازان ما تلاش می کنند حقیقت موجود رو نشون بدند. هیچکس نمیتونه تا این حد که ما مذهبی ها انتظار داریم تراز باشه (اکثرا خودمون هم اینقدر تراز نیستیم!) و واقعا نود و نه درصد اشخاص جامعه شخصیت خاکستری رنگ دارن نه سفید و سیاه. و فیلم ها میخوان اینو نشون بدن و نشون بدن که همگی آدم هستیم و ممکن الخطا! به نظرم که این فیلم هم طوری که شما تعریف کردید فعلا خوب از پسش براومده که نشون داده سفید و سیاه در شخصیت انسانهای این عصر بی معنیه. هرچند راستش من در این اتفاقی که گفتید برای ملیحه افتاده حتی خاکستریتی هم نمی بینم ایشون یک زنه و احساساتی شدن نشان دهنده ی عدول از سفید بودن نیست!
نکته ی بعدی هم سمیراست. وقتی که خوندم که از ماموریت های زیاد همسرش شاکیه یاد خودم افتادم! و نمیدونم چرا این موضوع برای بقیه قابل درک نبوده یا شخصیت سخیفی برداشت شده، هرچند که من سمیرا رو ندیدم و نمیدونم چطوریه اما برای خودم که تحمل ماموریت های شوهرم رو ندارم اینطور نیست که گویا برنامه ی درستی برای زندگیم ندارم یا هدفم از ازدواج اشکال داشته و هدفم صرفاً عشق بازی بوده، چیزی که باید اول از همه از این کسانی که یکی مثل من یا سمیرا رو شخصیت سخیفی میدونند پرسید اینه که واقعا هدف شما از ازدواج چی بوده که با نبودن همسرتون هم محقق میشه؟! چند حالت بیشتر نداره یا زنی به هدف همسری کردن و همسریت ازدواج میکنه، یا به هدف مادر شدن، و یا طبق شعارهای موجود به هدف رشد و تعالی که من ناشی از کمی اطلاعاتمه که نمیدونم چه رشد و تعالی فردی ای بدون ازدواج محقق نمی شود؟! اگر قرار باشه که آدم از خونه ی پدریش بیرون بیاد، و به منزل کسی بیاد که هیچوقت خونه نیست، آیا هدف ازدواجش محقق شده، آیا باید بگه من به قصد تعالی فردی اومدم و با نبودن شوهرم هم میتونم بهش برسم؟ خب پس چرا اصلا خودت رو متعهد به کسی کردی؟ آیا انصافا تجرد باعث نمیشه که خیلی از مشکلات آدم در مواجهه با زندگی متاهلی کم بشه و تعالی شخصی خیلی راحت تر صورت بگیره؟ (هرچند که من اعتقاد دارم ازدواج نوعی حرکته که در طول زمان ایرادات شخصیتی ادم رو مشخص میکنه و اشکالاتی که دیده نمی شدند رو نمایش میده اما به شرط اینکه این ازدواج زوجیت داشته باشه نه تنهایی!) دوستانی که میگن آدم بعد از ازدواج باید برای رشدش برنامه داشته باشه و به نبودن همسرش توجه نکنه، این کدوم رشد و تعالیه که فقط از کانال ازدواج محقق میشده؟ اونم ازدواجی که همسر آدم در نود درصد اوقات غایب باشه؟! در این ازدواج ها با غیبتهای مداوم آقایون، فقط در صورتی هدف ازدواج یک زن میتونه محقق بشه که به هوای مادر شدن ازدواج کنه و بعد بچه دار بشه و در نهایت خودش رو وقف بچه ش کنه بدون توجه به نبودن های همسرش! به نظر من این کامنت های  ایراد گیر به شکایت های سمیرا بیشتر از فیلم، از نفس گرم ناشی می شد! :)

پاسخ :

سلام علیکم

ادامه متن منتشر شد :)
1- بله احساساتی شدن بد یا محال نیست اما احساسات ایشون منجر به ایجاد شوک برای حاج مرتضی در حالت کما و در نتیجه فوت ایشون میشه.

2- در مورد ازدواج مجدد ایشون شرعا گناه نکردند و به لحاظ شرعی خیانت محسوب نمیشه. این به دلیل قانون های ناکارمد ماست که به جای رفع ظلم در مورد ازدواج مجدد قوانین ناکارامد این چنینی رو اجرا می کنند.

3- مسئله ملیحه تهمتی هست که به ناهید میزنه و تهمت گناه کبیره هست. ایشون حتی اقدام نکرد تا ماجرا براش اثبات بشه بلکه ملیحه با اعلام باردار بودنش اثبات کرد که همسر حاج مرتضی هست.

4- وظیفه رسانه الگو سازی هست. وقتی ما یک فرد رو به عنوان تراز و الگو در یک سریال نمایش میدیم و خطاهاش رو پررنگ می کنیم یعنی شخصیت اون فرد رو در نظر مخاطب متلاشی کردیم. خطاهای ملیحه در این سریال خیلی پررنگ هست و بهش خیلی پرداخته میشه ولو در ادامه جبران کنه

5- شخصیت سمیرا واقعا به عنوان یک شخصیت خیلی خوب تعریف نشده و تنها مشکل او هم نبودن همسرش نیست. مشکلش نگاه به زندگی هست که همسر سید علی عزیز به این موضوع اشاره کردند.
ایشون در برابر مأموریت های همسرش کاملا منفعله و هیچ کاری برای درک شرایط انجام نمیده. و دائم اشک و آه و گریه. حتی زندگیشون تا نزدیک فروپاشی میره اما با راهنمایی حاج خانم ملیحه زندگی شون رو ادامه میدن. این شخصیت با شما قابل مقایسه نیست.
تا جایی که من مطالبتون رو خوندم قیاس شرایط شما با ملیحه قیاس مع الفارق هست. شما وقتتون رو تا حد زیادی پر کردید. درس می خونید، برنامه ریزی دارید، وقت برای بچه ها میذارید. در کنارش نبود همسرتون هم اذیتتون میکنه که حق دارید.

6- در این مورد که گفتید: «و یا طبق شعارهای موجود به هدف رشد و تعالی که من ناشی از کمی اطلاعاتمه که نمیدونم چه رشد و تعالی فردی ای بدون ازدواج محقق نمی شود؟! » مفصل هم در مطالب اولیه اینجا توضیح داده ام هم در کامنت ها. مطلب «مقوله ای به نام ازدواج» رو هم مطالعه بفرمایید. این نکته رو اضافه کنم که همسر شدن و مادر شدن بخشی از مراحل رشد و تعالی یک زن هست که بدون ازدواج هرگز محقق نمیشه. نکته ای که خودتون اشاره کردید.

پاسخ ها از جانب کسی که نفس از جای گرم بلند میشه چون حتی متأهل هم نیستم :-)

لوسی می
۰۹ آذر ۱۸:۱۴
ببخشید که من اینقدر طولانی نوشتم! متوجه نشدم که چقدر طولانیه! :(
در تصحیحیه بگم که خط چهارم کلمه ی آخر خط به جای "داره"، "نداره" درست است!

پاسخ :

خواهش میکنم.
این از مزیت های بیان هست که اجازه میده بدون محدودیت در کلمات مخاطبان بتونن کامنت بذارن.
همسر سید علی ...
۰۹ آذر ۲۰:۵۵
سلام 
در مورد قسمت اول پاسختون ... 
ما نمی تونیم چنین چیزی رو متصور بشیم چون هنوز قسمت پایانی فیلم رو ندیدیم ... برای نقد کلیت یک فیلم حتما باید تمام قسمتهای فیلم رو مشاهده کرد تا بتوان نقد کاملی از آن ارایه داد ...

در مورد قسمت دوم پاسخ ...
پای صحبتهای خیلی از تحلیلگران که بنشینید این تحلیل رو ارائه میدن ... مخصوصا با احوالات و رفتارهای بیت آقای سید صادق شیرازی که احتمال این می رود که فتنه آینده در بین خود مذهبی ها و بچه هیئتی ها اتفاق می افته ... الان چند دستگی و حرف هم نفهمیدنها فقط در قشر مذهبی خیلی زیاد شده ... 
چرا الگوی مطرح کننده اش نباید یک سخنران باشه ؟ مگه سخنران و افراد مذهبی تراز اول مبری از خطا و احساسات اند ؟ اتفاقا به نظر من باید شخصیت های اصلی فیلم افراد مذهبی تراز اول باشند، نشان دادن اینکه همه آدمها ممکن الخطان چیز بدی نیست اتفاقا هم باعث تلنگری به قشر مذهبی برای عامل بودن به حرفهاش می شه و هم باعث تصحیح ذهن افراد غیر مذهبی نسبت به مذهبیون که اگر هم اشتباهی از یک مذهبی دیدند، با خودشون فکر نکنند بیا اینم از مذهبی ها ... متوجه باشند که همه ممکن الخطان ... 
اتفاقا به نظر من اینکه شخصیت اصلی فیلم یک فرد مذهبی که سخنران است و به اصطلاح جزو افراد تراز اول قشر مذهبیست و درگیر اتفاقاتی می شود می تواند این فیلم را مصداق این حدیث پیامبر کند که : « دو گروه از امت من اگر صالح شوند، امتم صالح می شوند و اگر فاسد شوند فاسد می شوند ... عرض شد ای رسول خدا آن دو گروه کدامند ؟ فرمودند: عالمان و حاکمان ...»
می شه اینطور برداشت کرد که این فیلم داره می گه توی خانم یا آقا  که در زمره عالمان محسوب می شی آیا واقعا صالحی یا فاسد ؟

در مورد پاسخ سوم 
ببخشید اگر فردی به شما مراجعه کند و به یکباره  بگوید همسر شما ، شوهر من است ... شما با خنده و در کمال آرامش می گویید عه ... چه جالب ... می شه شناسنامتون رو ببینم ؟ وا چقدر خوب که شما هووی منید ؟ 
خب این برداشت کلا دور از ذهنه و فکر هم نمی کنم عقلانی باشد ... عقلانیش همانیست که ملیحه انجام داد ... نپذیرفت ... به خاطر اعتماد زیاد به مرتضی ... و به جای اینکه سریع مرتضی را متهم کند و ظن سو به او ببرد ... به طرف مقابل ظن سوء برد ... این یک نکته در ارتباط زناشویی که در همه مشاوره ها به آن تاکید می شه ...
...........
در مورد کتابی که خواستم معرفی کنید ... منظورم من بحث جبر و اختیار نبود ... تو این بحث مطالعه زیادی داشتم .... مورد مطالعه من حد کمال فردی بود ... یعنی سوالی که الان خیلی ذهنم رو درگیر گرده اینه که اگر سطح های کمالیه رو 10 تا در نظر بگیریم آیا من که مثلا حد کمالم  و نهایت کمالم 5 از 10 سطح کمال آیا می توانم این حد کمالم رو ارتقا بدم و برسونم به سطح 10 و حد کمالیه من بشه حد کمال 10 یا نه ... حد کمال قابلیت ارتقا رو نداره ... 
ببینید مثلا ما در تاریخ داریم که اگر آنچه را که سلمان می دونست اباذر هم می دونست اباذر کافر می شد یعنی حد کمالیه سلمان بالاتر از اباذر بوده ... سوال من در مورد این حد کماله که اختیاریه یا جبری نه بحث جبرو اختیار ... چون این دو باهم متفاوتند ...

پاسخ :

سلام علیکم

1- اگر تا قسمت پایانی دیدگاهم عوض شد در مطالبی هم که اینجا نوشتم تغییراتی داده خواهد شد.

2- به هر حال در دوره ی آخر الزمان فتنه ها برای غربال افراد خالص از ناخالص زیاد هست. ممکن هست یکی از فتنه ها همانی باشد که اشاره کردید.

3- در پاسخ به لوسی می عزیز هم گفتم. وظیفه رسانه ارائه الگو هست و وقتی ما یک فردی در سطح تراز دینی در یک سریال نشون میدیم که خودش در برخورد با مشکلات ناتوان هست و حتی باعث تزلزل ایمان اطرافیانش میشه، یعنی داریم وجهه این افراد رو در ذهن مخاطب متلاشی می کنیم. بحث بنده سر این مسئله هست.
تصور کنیم به جای این خانم یک روحانی آقا بودند. تصور مخاطب از روحانی چه طور میشد؟ اعتمادش به روحانیت افزایش پیدا میکرد؟
چرا ما نباید افرادی مثل بانو امین رو ترسیم کنیم؟ نه خودشون رو، نوع شخصیتشون. بانو امین فرزندشون فوت کرده بودند و استادشون تا سه روز برای درس نمی اومدن، خودشون می فرستند دنبال استادشون تا بپرسن چرا درس تعطیل شده؟
ایشون هم زن بودند، هم احساسات داشتند و هم مصیبت خیلی بزرگ بوده براشون. اما انقدر بر خودشون کنترل داشتند که زندگیشون رو تعطیل نکردن.الگوی این افراد رو بنده حقیر به چشم خودم در همین زمانه هم دیدم.
ملیحه در سریال تا چند وقت جلساتش تعطیل بود؟ تا چند وقت ثبات روحی نداشت؟
چرا ما نباید این شخصیت هارو ترسیم کنیم؟

4- « می تواند این فیلم را مصداق این حدیث پیامبر کند که : « دو گروه از امت من اگر صالح شوند، امتم صالح می شوند و اگر فاسد شوند فاسد می شوند ... عرض شد ای رسول خدا آن دو گروه کدامند ؟ فرمودند: عالمان و حاکمان ...»
می شه اینطور برداشت کرد که این فیلم داره می گه توی خانم یا آقا  که در زمره عالمان محسوب می شی آیا واقعا صالحی یا فاسد ؟»
مخاطب این سریال چه کسانی هستند همسر سید علی عزیز؟ عالمان و حاکمان؟
یا افراد معمولی کف جامعه؟ این سریال از شبکه سراسری اون هم از شبکه یک داره پخش میشه
این فیلم داره اعتماد مردم رو از قشر مذهبی میگیره.

5- در مورد خبر ازدواج مجدد حاج مرتضی به نظرم ملیحه بدترین برخورد را داشت. چرا به جای این برخورد برخورد صحیح که از یک چنین شخصیتی انتظار مره ر نشون ندیم؟ صحبت بنده بر سر این مسئله هست.

6- در مورد حد کمالیه، به نظر حقیر اولا نباید برایش کف یا سقف قائل شد. بلکه هرکس در سیر وجودی اش ممکنه به حدی برسه که نهایتش «عبدالله» شدن هست.
در مورد سلمان و ابوذر هم به نظر زیاد ارتباطی به کمالشان نداشت بیشتر به ظرف وجودیشان این روایت اشاره می کند. چون سعه و ظرف وجودی سلمان بیشتر بود که البته همین باعث می شود سلمان منا اهل البیت بشود.
باید خیلی مطالعه کنید در این زمینه تا به نتیجه برسید. اما به نظر حد کمالیه افراد کاملا اختیاری است در سبیل رشد البته. نه در سبیل غیّ
همسر سید علی ...
۰۹ آذر ۲۱:۰۰
راستی من چهره ام الان این شکلیه ها :))
متن نظرم رو که خواندم احساس کردم شاید باعث سو تفاهم بشه خدایی نکرده ... 
باعث سو تفاهم نشه ها یه وقت 
من این شکلی ام :)) دارم با شما صحبت می کنم ..
"حد کمالیه من بشه حد کمال 10 یا نه ... حد کمال قابلیت ارتقا رو نداره .."
در مورد این جمله ام اون قسمت آخرش اینه .... حد کمال قابلیت ارتقا داره یا نداره ؟

پاسخ :

منم الان این جوریم :))
کافیه به آرشیو مراجعه کنید و سطح بحث هارو ببینید تا متوجه بشید جو این جا چه طوری بوده.
یکی از دلایل ایجاد صالحات و باز بودن نظراتش همین بالا بردن ظرفیت افراد در بحث بوده. تقریبا شبیه کاری که در برنامه جیوگی انجام میشه.
تا هم حوصله و ظرفیت خودم در برخورد با طیف مخاطبان با نظرات مختلف بالا بره هم حوصله و ظرفیت مخاطب.

یک نکته دیگر هم در مورد حد کمال، باید حد کمال رو در روند صیرورت و شدن افراد بررسی کنید. امیدوارم این مباحثی که مطرح کردم باعث آشفتگی فکریتون نشده باشه.
مرغ مینا
۱۰ آذر ۰۹:۴۲

سلام ممنون بابت مطلبت رهرو جان البته بنظرم چندان شبیه نقد نبود.من منتظر ادامه اش هستم.

من تا حدی با کامنت همسر سید علی موافقم...به نظر من نشون دادن یه آدم خیلی ماورایی و بدون هیچگونه خطایی اصلا نمیتونه به پیشبرد قصه و رسیدن به هدف فیلم (حالا هر چی باشه) کمک کنه...خب  اون خانم مذهبی اگه قرار بود همون اول هووش رو در آغوش بکشه و یه رفتار خیلی رئوفانه نشون بده به هیچ وجه قابل قبول نبود....در بدترین وضعیت روحی بخاطر شوهرش قرار داشت و در شرایطی که یک درصد هم گمان نمی کرد شوهرش چنین کاری کررده باشه..یه زن از راه برسه و ادعا کنه زن شوهرشه! البته که تهمت زدن اصلا کار شایسته ای نیست اما قبول کنین که 99 درصد افراد در جایگاه ملیحه یا چنین برخوردی دارن یا بدتر...اگه یه شخصیت سفید مطلق به تصویر بکشن به هیچ وجه ملموس و مقبول نخواهد بود....بعدا اگه هر پیامی هم از جانب اون شخصیت مثبت بخوان صادر کنن برای مخاطب پذیرفتنی نیست چون اصلا مخاطب نمیتونه ین شخصیتهای خیلی خیلی مثبت غیرواقعی رو باور کنه. بهر حال فیلم باید یه برش از اتفاقات جامعه رو نشون بده....این نظظر منه.در مورد بقیه شخصیتها هم انشا... میام می نویسم

ممنون

پاسخ :

سلام علیکم
در این مورد در کامنت های قبل توضیح دادم.
ممنون از حضور و نظرتون
مرغ مینا
۱۰ آذر ۰۹:۴۸

لوسی می جان من با اصل مطلب شما موافقم و از اونجایی که خودم به شدت موقع ازدواج برام مهم بود که همسرم شغلش طوری نباشه که خیلی بخوادب ره ماموریت  کاملا درکتون می کنم.اما این فیلم اینجورام نشون نداده (البته من یکی در میون می بینم اما تا جایی که دیدم اینطور بوده) که همسر سمیرا دائم خونه نباشه...اینجور که نشون داده برای یه دوره موقتا باید دور از خونه اش باشه و بزودی همه چی تموم میشه.توی این سریال سمیرا رو بنظر من یه زن غرغرو و بد قلق نشون داده که احتما قراره کم کم به راه راست هدایت شه :)

اما کل حرف شما رو قبول دارم که اگه قراره نود درصد اوقات هفته و ماه رو زن و شوهر پیش هم نباشن واقعا چرایی ازدواج زیر سوال میره و اینهمه دوری برای بنیان خانواده میتونه مضر باشه

همسر سید علی ...
۱۱ آذر ۱۸:۳۰
کلی نوشتم ... ولی ناگهانی پاک شد ..
پس اینطور نتیجه می گیریم که به صلاح نبوده ،نوشتن نقدم به جوابیتون ... 
:))
راستی در مورد حدکمال احساس می کنم منظورم رو متوجه نشدید ...نمی دونم چطور باید بگم ....
ببخشید می تونم تحصیلاتتون رو بپرسم ؟

پاسخ :

چرا؟
در اینجور مواقع برای برگردوندن متن از دست رفت از کلیدهای ترکیبی ctrl+z استفاده کنید.

دراین مورد خصوصی در وبلاگتون پاسخ میدهم ان شاء الله
همسر سید علی ...
۱۱ آذر ۱۹:۵۱
فقط یک مطلب از تمام نقدی که پاک شد ...
وظیفه رسانه صرفا ارائه الگو نیست ... وظیفه رسانه زدن کلید تفکری مخاطب است در نگاه اسلامی ...
ارائه الگو فقط یک جز کوچک از هدف اصلی رسانه است که ارائه الگوهای فقط سفید برای جامعه خود باعث بروز انقلاب در جامعه می شود چرا که این پیام رو به مخاطب القا می کند که رسانه ملی ، رسانه ایست جدای از واقعیتهای جامعه .. چرا که یک جامعه فقط جامعه ای متشکل از افراد سفید نیست ...
در جامعه ای رسانه می تواند باعث پیشبرد افراد جامعه شود که کلید تفکر کردن افرادش را روشن کند ... تلنگری به ذهنها بزند ... این فیلم می تواند یک تلنگر باشد برای قشر مذهبی که بسیاری از افرادش برخلاف تصور قشر مذهبی از خودش مذهبی نیستند بلکه مذهبی مآبند ...
رشد قارچ گونه خودعمارپندارها بعد از سال 88 در قشر مذهبی خود موید همین مطلب بنده است ...
که این فیلم تلنگر خیلی خوبی می تواند باشد به اینگونه از افراد ...
(البته این حرفم موید این مطب نیست که رسانه کشور ما چنین هدفی را که عرض کردم دنبال می کند ... هدفی را که عرض کردم غایت هدف نشات گرفته شده از تعریف رسانه در حالت اعلی است) 

بعد مخاطب رسانه ملی فقط مردم کف جامعه نیستند ... همه مردم چه مسیولین ... چه عالمان ... چه سخنرانان ... چه وعاظ ... همه تماشاکننده ها و مخاطبین فیلمها و سریالهای تلویزیونند ... وقتی وزیر خارجه مان آنقدر وقت دارد که فیس بوک داشته باشد  و در آن مطلب بنویسد و بروزش کند چرا فکر می کنید  حاکمان و عالمان و سخنرانان و واعظین و حوزوی ها وقت نگاه کردن به سریال های تلویزیون را ندارند ؟ رسانه ملی یعنی همین یعنی برای ملت اعم از حاکم و عالم و مردم کف جامعه ...

پاسخ :

تا یادم نرفته این رو بگم
ممنون که وقتی میگذارید و با حوصله مطالب رو مطالعه میکنید و نظر خودتون رو بیان میکنید. :) خیلی خوشحالم از حضور مخاطبی مثل شما

در مورد بحث رسانه موضوع خیلی مفصل هست که اینجا مجال بحثش نیست. رسانه دینی وظیفه اش تبیین حق هست و انتشار و اشاعه اون. نه این که مبانی حق را بزداید.
وظیفه اش گذر از وضع موجود و نیل به وضع مطلوب هست. نه این که فقط در وضع موجود بمونه و دائم اون رو به نمایش بگذاره. باید رسانه راهکار بده برای رسیدن به اون وضع مطلوب.
بله مخاطب همه افراد و طیف های جامعه هستند. اما میزان تأثیرپذیر مخاطب عام از رسانه های عمومی خیلی بیشتر از مخاطب خاص هست.


لوسی می
۱۶ آذر ۱۸:۴۹
من مخالفم که وظیفه ی رسانه الگوسازیه!
اینو خیلی وقته میخوام بگم نمیدونم چرا قسمت نمیشد! هه!

پاسخ :

به چه دلیل؟
اگر دائم در فیلم ها و سریال ها وضع موجود نمایش داده بشه و روی مشکلات تأکید بشه چه رشد و تعالی ای در جامعه به وجود میاد؟
باید در فیلم ها و خصوصا سریال ها طیفی از افراد نمایش داده بشه تا مخاطب بتونه به فرقان برسه و بتونه خودش  رفتار و منش صحیح رو انتخاب کنه
نه این که شخصیت خوبی رو نمایش بدیم و تصور مخاطب رو در مورد او کاملا متلاشی کنیم
در روندی که فیلم داشته شخصیتی مثل ملیحه در روند زندگیش در برخورد با آزمون های الهی دائم شکست خورده، اومده جبران کنه، دوباره شکست خورده پشیمان شده اما این اتفاقات باعث تنزل از جایگاه قبلیش شده نه رشد و تعالیش که بگیم البلاء للولاء

لوسی می
۱۶ آذر ۱۸:۵۰
باتوجه به نفس گرم نویسنده که بهش اعتراف کردین آیا میشود پرسید نویسنده ی گرامی چند ساله است؟!

پاسخ :

؟!
بسم الله الرحمن الرحیم
ان شاءالله در اینجا به عنوان
«کرسی آزاداندیشی مجازی زن و خانواده»
دیدگاه هایم را در باب موضوعات مختلف پیرامون زنان با تمرکز بر تعریف و تبیین جایگاه و نقش زن و خانواده در اسلام و قرآن خواهم نوشت.
مشی کلی این وبلاگ نگاه منصفانه و واقع بینانه در قضاوت بین آراء گوناگون و متنوع صادر شده از متفکران و نظریه پردازان شرقی و غربی است، لذا جهت گیری های فمینیستی و امثالهم در اینجا اعتباری ندارند.
مطالب مندرج در این وبلاگ نتیجه سال ها مطالعه و برآیند آموخته های بنده است که در جهت منویات امام خامنه ای آن ها را به اشتراک میگذارم. طبیعتا نظراتم نه نظری نهایی و جامع است و نه بدون اشکال. فقط فتح بابی است برای جور دیگر نگریستن به جنس «زن».
نظرات در این وبلاگ باز است و همه ی نظرات موافق و مخالف به شرط عدم توهین محترمند و فقط نظرات حاوی توهین حذف خواهند شد.

لازم به ذکر است هر گونه کپی برداری یا نشر مطالب وبلاگ «صالحات» منوط به اجازه نویسنده ی وبلاگ است.
پیوند ها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان