بسم الله النّور
تیتر دوم: مردان عاجز! زنان مستأصل!
مدتی است سریال «نفس گرم» با محوریت مسائل و مشکلات زنان، از شبکه اول سیما در حال پخش است. این سریال دارای تم مذهبی است و روایتگر داستان زندگی «ملیحه» یک خانم روشنفکر متدین است که در جلسات مختلف سخنرانی میکند.
آنچه مدنظر نگارندهی این سطور است نوع نگاه این سریال به موضوع خانواده و مسائل زنان در این سریال است. در این سریال ماجرای هشت خانواده و تعاملات آنها با یکدیگر روایت میشود. خانواده اصلی و محوری داستان خانوادهی «حاج مرتضی ندّاف» است که در کنار همسرش «ملیحه» شکلگرفته است. ملیحه فرزند دار نمیشود و حاج مرتضی با این موضوع کنار آمده است و سالها عاشقانه در کنار هم زندگی کردهاند. او عاشق بچههاست و شغل او هم در همین راستا فروش لوازم کودک و نوزاد است. حاج مرتضی سرپرستی، پسر خواهر همسرش، «اسماعیل» را که پدر و مادر خود را در زمان کودکیاش ازدستداده به عهده میگیرد و او را بهعنوان فرزندخوانده خود میپذیرد.
خانواده بعدی خانواده آقای «مقصودی» و همسرش «مونس» است که دو فرزند دارند. پسرشان خارج از کشور است و گلناز دختر این خانواده که همسر اسماعیل بوده است در اثر تصادف فوت میکند.
خانوادهی دیگر که به بخشی از خط تعلیق داستان بر محور آن رقم میخورد، خانواده «ناهید کریمی» است. او کارگاه عروسکسازی دارد و یک ازدواج ناموفق با «کرم» پسرعمه خود داشته است. ازدواج دوم او با حاج مرتضی است که از او باردار میشود و فرزندش در هفتماهگی از دست میرود.
خانوادهی فروغ که یک زن سرپرست خانوار است، در کنار خانوادههای دیگر داستان، بخشی از خط تعلیق فرعی را به خود اختصاص میدهد. او دو فرزند به نامهای علی و سارا دارد. او درگیر مشکلات مالی است و ملیحه برای حل مشکلاتش به او کمک میکند. بهرام برادرشوهر فروغ است که همراهش با همسرش در منزل پدرش زندگی میکنند. بهرام در پی تکفل فرزندان برادر خود است و فروغ به دنبال استقلال از خانوادهی همسر درگذشتهی خود است.
شکلدهندهی خط تعلیق فرعی دیگر داستان، خانوادهی «ترانه» است. ترانه پرستار است و بیماری ام اس خفیف دارد. او قبلاً به دلیل بیماریاش یک ازدواج ناموفق داشته است و در مسیر داستان به اسماعیل تعلقخاطر پیدا میکند.
داستان خانوادهی ساسان و سمیرا که همسایه حاج مرتضی هستند در حاشیهی این سریال روایت میشود. ساسان در حوزهی کاریاش فردی موفق است و به مأموریتهای کاری زیادی اعزام میشود. سمیرا زنی خانهدار است و از مأموریتهای زیاد ساسان شاکی است.
و درنهایت خانواده خانم مقدمی* و پسرش، که فروغ مدتی در خانه آنها کار میکرد. پسر خانواده در خارج از کشور زندگی میکند و از همسرش جداشده و در روند داستان دلبسته فروغ میشود و از او پاسخ منفی میشنود.
آقای عسگرپور نویسنده و کارگردان این سریال، نفس گرم را سریالی زنانه میدانند که در مواجه با آزمونها و شرایط زندگیشان برخوردهای گوناگونی دارند.
ملیحه، مونس، فروغ، ترانه و سمیرا، محورهای اصلی داستان را شکل میدهند. زن تراز قصه ملیحه است و حاج مرتضی مرد تراز است و خانوادهی آنها تمام ویژگیهای یک خانواده تمام و کمال برای ارائهی الگوی مناسب را داراست. نقشهای زن و مرد سر جای خودشان هستند و مودت و رحمت در این خانواده بروز و ظهور دارد. فقط جای فرزند در این خانواده خالی است که اسماعیل بهعنوان فرزندخوانده جای آن را پرکرده است. اما جای خالی فرزند در قلب ملیحه وجود دارد و او حتی برای این مسئله به درگاه خداوند شکایت میکند. ناگهان با تصادف حاج مرتضی، ماجرای ازدواج مجدد او با ناهید کریمی برملا میشود و بهیکباره شالودهی این خانوادهی خوب و زیبا در نظر ملیحه (و بهتبع آن در نگاه مخاطب) فرومیریزد و ملیحه بهعنوان زن تراز قصه به یک فرد خیلی عادی جامعه تنزل پیدا میکند و بهجای داشتن نگاه صحیح به ماجرا با توجیهی که از آن، به زن بودن و اینکه هرکسی در این شرایط بود برخورد بدتری داشت کاملاً احساسی برخورد میکند و تمام عشق خود به همسرش را از دست میدهد.
ناهید، همسر دوم حاج مرتضی زنی شکستخورده از قشر کمدرآمد جامعه است که تجربهی یک ازدواج ناموفق دارد و با فوت حاج مرتضی با یک شکست دیگر در زندگیاش مواجه میشود. او برای جبران این شکست به ملیحه که برای او هم یک زن تراز و آرمانی است، پناه میبرد و به در بسته میخورد. در اینجا باز هم ملیحه بهعنوان یک زن احساساتی، برخورد خوبی با او ندارد و به او تهمت اخاذی میزند و او را از خود میراند. در ادامهی ماجرا به ملیحه ثابت میشود که او همسر رسمی و قانونی حاج مرتضی است. در ادامه او به حالت قبل خود برمیگردد و درصدد کمک و برخورد درست با ناهید برمیآید.
گلناز دختر مونس و مقصودی است. او همسر اسماعیل بوده است و در اثر حادثه تصادف فوت میکند. این ماجرا دستمایهی مونس میشود برای کینهی میان خواهرشوهر و زنبرادر. مونس فردی خالهزنک و بیتدبیر و افسرده است که از آب گلآلود برای انتقام از ملیحه و اسماعیل ماهی میگیرد و از شرایط مرگ حاج مرتضی و همسر دوم او برای رسیدن به هدفش استفاده میکند. مقصودی همسر مونس، بهعنوان فردی ضعیف در کنار مونس معرفی میشود که حتی همسرش هم او را قبول ندارد. او به نحوی داماد سرخانه این خانواده است و درآمدش از طریق فروشندگی در فروشگاه حاج مرتضی است. روابط او و همسرش کاملاً سرد و بیروح است. نقشها در این خانواده تغییر زیادی نکردهاند اما مودت و رحمت در این خانواده بسیار کمرنگ است.
فروغ نماد یک زن کاملاً متأصل و سرپرست خانوار است که پس از فوت شوهرش مجبور است برای فرزندانش هم پدر باشد و هم مادر. او تمام تلاش خود را برای استقلال از خانوادهی شوهر خود میکند و از انجام هیچ کاری ابایی ندارد. او در برخورد با مشکلات ناتوان است و با کمک ملیحه میتواند کمی زندگیاش را سامان دهد. اما درمجموع در تعاملات اجتماعی، تربیت فرزند و ... به استیصال رسیده است. او نه در نقش اصلی خودش بهعنوان مادر موفق است و نه نقشهای دیگری که شرایط زندگی به او تحمیل کرده است.
ترانه پرستار است، پدر و مادر خوبی دارد اما شرایط بیماریاش او را نسبت به خدا و زندگی ناامید کرده است. ترانه پس از برخورد با ملیحه و رفتار او با حاج مرتضی و شرکت در جلساتش امید به زندگی پیدا میکند و در کنشها تعاملاتی که با خانواده ندّاف پیدا میکند به اسماعیل علاقهمند میشود. پس از فوت حاج مرتضی و دیدن دوگانگی در رفتار ملیحه و مشاهدهی عامل نبودن او به سخنانش، باورهایش نسبت به خدا و زندگی دوباره متزلزل میشوند و ترجیح میدهد بهجای حل مشکلاتش شرایط و محیط را تغییر داده و به خارج از کشور برود.
داستان سمیرا و ساسان در حاشیهی داستان اصلی قرار دارد. سمیرا زنی خانهدار است که برنامهریزی برای پر کردن اوقات در خانه بودنش ندارد و از همسرش ساسان که به مأموریتهای زیادی برای انجام کارهایش میرود شاکی است که وقت کمی برای خانواده میگذارد و به فکر خانواده نیست. این مسئله سمیرا را تبدیل به انسانی افسرده و خیالباف کرده است. ساسان هم توانایی حل این مشکل و برخورد درست با همسرش را ندارد.
ادامه دارد...
ااااااااااااااااااااااااااااااااااا
پ.ن 1: همان طور که در بالا اشاره شد، بنده فقط از منظر مسئله زن و خانواده به این سریال نگاه کرده ام و الا فیلم اشکالات دیگری هم دارد. همچنین این فیلم نکات مثبتی هم دارد. اما نکات منفی اش غلبه دارد.
پ.ن 2: بعید است با اتمام سریال اتفاق ویژه ای بیافتد که موجب تغییر این تحلیل شود. اما اگر تغییری صورت گرفت و القائات مثبت برای مخاطب ایجاد شد احتمالا این مطلب تغییر خواهد کرد.
پ.ن 3: قول نمی دهم منظم در اینجا بنویسم.
پ.ن 4: کپی یا انتشار این مطلب بدون اجازه نویسنده شرعا حرام است.
پ.ن 5: نظرات بازند و تأییدی نیستند.
* اسم فامیل ایشون چی بود؟