بسم الله الرّحمن الرّحیم
و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم
در مطلب قبل، به سه گامی که موجب میشود انسان از انسانیت و تعادل خارج شده و دچار افراط یا تفریط شود اشاره شد. در این یادداشت به بخش دوم از گام سوم پرداخته خواهد شد.
ب: محدودیت بسیار به همراه سلب اختیار: روش دیگری که انسان را به حیوانیت و آزادی و راحتی افسارگسیخته سوق میدهد، محدودیت بدون برنامهریزی و خارج از اعتدال است. وقتی انسان را بهاندازهای محدود کنیم که به تأمین نیازهای ضروری و عادیاش نرسد، تبدیل به عقده میشود. «الانسان حریص بما منع» در اینجا مصداق دارد، یعنی اگر بشر را از رسیدن به نیازهای طبیعیاش منع کنیم، نسبت به آنها حریص میشود و این موجب برهم ریختن اعتدال وجودیاش خواهد شد. مثلاً اگر فردی را زیاد گرسنه نگهداریم و به او غذا ندهیم، جسم او دچار مشکل میشود و حتی اگر بعد از این محدودیت شدید، غذای خوب و سالم هم به او بدهیم، جسمش پذیرش آن را ندارد و به زمان نیاز دارد تا با غذای سالم سازگار شود. اگر همین فرد را گرسنه نگهداریم و جلوی او غذاهای رنگبهرنگ بگذاریم و اجازه ندهیم از این غذاها استفاده کند علاوه بر اینکه به جسم او آسیب زدیم او را حریص هم کردیم. حکایت نیاز جنسی در جامعه ما نیز چنین است. از یکسو تمام راههای مشروع این نیاز را بستهایم، از یکسو این فرد را با انواع خوراکهای جنسی نامشروع تحریک و حریص کردهایم. معلوم است این فرد از جهات مختلف دچار بیماریهای جسمی، جنسی و روانی میشود! چنین موضوعی هم در پسران مصداق دارد و هم دختران.
محدودیت غیرمعقول و نامشروع را از جهت دیگری هم میتوان دید. از جهت محدودیتهای تفریطی برای دختران که درگذشته وجود داشت. مثلاً منع از تحصیل یا کمترین حضور اجتماعی. در زمان ما هم، بسیاری از دختران از جانب خانوادههایشان در محدودیتهای نامعقولی هستند که بههیچوجه موردپذیرش شرع و اسلام نیست. حضور اجتماعی زنان با رعایت حدود حجاب ازلحاظ پوشش، گفتار و رفتار و عدم اختلاط با نامحرم جایز است. ایجاد همین محدودیت بیجا موجب میشود بسیاری از این دختران سرخورده شوند. چنین دخترانی اگر از محدودیت خانواده خارج شوند حاصلش میشود آزادیهای بدون قیدی که انتها ندارد! و با تمام توان و انرژیهای فروخوردهشان به فمینیسم پناه میبرند و با اسلام مقابله میکنند.
🔷 روش تربیتی اسلام برای رشد و کمال بهگونهای است که انسان را معتدل بار میآورد، هم به قوای مادی بها میدهد و هم به قوای روحانی و معنوی. توجه به جسم و مادیت انسان، بدون روح و توجه به معنویات فارق از نیازهای مادی، موجب میشود انسان از آدمیت نزول کند و به مرتبه بل هم اضل، یعنی پایینتر از حیوان برسد. مصداق حالت اول انساننماهای شهوتپرست مدرناند که در تمایلات جنسی به نهایت حیوانیت و پستتر از آن رسیدند و مصداق دومی مرتاضهای هندیاند که دست از دنیا شسته و به برخی تواناییهای عجیب دست پیدا کردند. اما انسان تراز مسلمان، قوای نفسانی و روحانیاش دارای تناسب و توازن است.
🔷از طرف دیگر، اسلام بر تمایلات مادی انسان حد میزند و آن را کنترل میکند. یعنی محدودیتی که اسلام برای انسان ایجاد می کند کاملا حکیمانه و بر اساس نیازهای طبیعی انسان است نه محدودیتی نامعقول که موجب سرکوب نیازها میشود.
به عنوان مثال، اسلام به نیاز جنسی انسان بها میدهد اما در اینباره نه راه رهبانیت مسیحی را برگزیده است و نه راه افسارگسیخته غرب را؛ بلکه آن را مقید کرده است به ازدواج. تمامی حدود و قیود شرعی دیگر نیز، برای کنترل تمایلات نفسانی و مادی انسان است. مثلاً، یکی از حکمتهای نماز، برنامه دادن به زندگی است. خصوصاً نماز صبح که مقابله جدی با میل بهراحتی و خواب است. با روزه، انسان شهوت شکم و فرج خود را کنترل میکند و همهی اینها موجب میشود انسان مسلمان، قوی و توانا بار بیاید و قدرت «نه» گفتن به نفس خود را داشته باشد. تلاش برای کسب حلال، جهاد فی سبیل الله و... همه مصادیقی از واجبات دینیاند که با میل به راحتطلبی انسان در تضادند و همینهاست که موجب رشد و تعالی انسان میشود. تمامی حدود و قیود شرعی، برای کنترل تمایلات نفسانی و مادی انسان است. بهعنوانمثال، یکی از حکمتهای نماز، برنامه دادن به زندگی است. خصوصاً نماز صبح که مقابله جدی با میل بهراحتی و خواب است. با روزه، انسان شهوت شکم و فرج خود را کنترل میکند و همهی اینها موجب میشود انسان مسلمان، قوی و توانا بار بیاید و قدرت «نه» گفتن به نفس خود را داشته باشد. تلاش برای کسب حلال، جهاد فی سبیل الله و... همه مصادیقی از واجبات دینیاند که با میل به راحتطلبی انسان در تضادند و همینهاست که موجب رشد و تعالی انسان میشود.