صالحات

اندیشه 4: چرا عمده ی پادشاهانی که نامشان در قرآن آمده است، به دعوت انبیاء «نه» گفتند؟

بسم الله النور

در قرآن کریم بارها از امثال فرعون ها، نمرودها و کسانی که به دعوت این انبیاء پاسخ نداده و به بدترین شکل ممکن پاسخ دادند مطالبی آمده است که بررسی این رویگردانی از دعوت انبیاء خود موضوع مطالعه ی مهم دیگری است.

اما در قرآن نامی از پادشاهی می آید که به دعوت پیامبر زمانش لبیک گفت و به خدا مومن شد؟

حالا یک سوال آسان می پرسم:

آن پادشاه مومن نامش چه بود؟

و به نظر شما چه ویژگی ای داشت که به دعوت پیامبر زمانش لبیک گفت در صورتی که بقیه ی پادشاهان در قرآن همه از او روی گرداندند؟


پ.ن 1: این پست با پاسخ های شما تکمیل خواهد شد.

پ.ن 2: حق پاسخ های شما در پست قبل کاملا محفوظ است و به مطالب  در جای خود «طبق روند وبلاگ» پرداخته خواهد شد.

پ.ن 3: برای اطلاع از به روز رسانی های «صالحات» در خبرنامه که در ستون سمت چپ قرار دارد عضو شوید.

۰ ۰
یاسمن هرندی
۱۶ ارديبهشت ۲۰:۳۹

سلام

با عرض پوزش بابت قصورِ خدمت.

عجب سوالای سختی میپرسینا!

ذوالقرنین آیا؟؟!!

پاسخ :

سلام
واقعا سخت بود؟
پس بگو هنوز کسی جواب نداده!
داشتم دیگه نا امید می شدم :(

ذوالقرنین نیست.
اگه کسی جواب نداد خودم میگذارم نتیجه اش رو
یکی دو روز صبر کنید :)


سمانه.س
۱۶ ارديبهشت ۲۲:۲۰
سلام.  بلقیس. پادشاه زنی که در زمان حضرت سلیمان زندگی می کرد و بعد از دعوت حضرت سلیمان به خدا ایمان آورد. 

پاسخ :

سلام
بله درسته :)

و نکته ی جالب ماجرا چیه؟
سمانه.س
۱۶ ارديبهشت ۲۲:۳۸
اینکه این پادشاه زن بوده. و آیا واقعا هیچ پادشاه مردی نبوده که مومن شود؟

پاسخ :

دقیقا همین طوره
و بله نام پادشاه مردی در قرآن نیومده که دعوت پیامبر زمانش رو قبول کنه
این موضوع که تنها یک زن برای مثال و لبیک به دعوت پیامبر زمانش در قرآن اومده خیلی مهمه و جای مطالعه ی بسیار داره.
مادر
۱۷ ارديبهشت ۰۹:۰۸
سلام رهرو عزیز
امیدوارم کار پایان نامه ات به خوبی پیش بره
من خیلی خیلی مشتاق هستم که زود جواب سوالات انتهایی عسل بهاری رو بنویسید
من خودم هم اینها برام سوال بودند و واقعا دوست دارم جوابشون رو بدونم
شما گفتید غایت مرد در جنسیتش " همسری و پدری و ... " هست
و غایت زن هم در جنسیتش " همسری ، مادری و ... " هست
حال چطور مردی با فراغ بال در جهت رشد اجتماعی و ... تلاش کنه و تحسین بشه که لازمه این مایه گذاشتن از همسری و پدریش و حضور کمش در خانواده هست
اما زن نکوهش میشه ؟
ببینید من قبول دارم که زنها محور هستند
و واقعا باید تلاش کنند که فرزندان خوبی تربیت کنند
من خودم عاشق مادری کردنم و لذت بخش ترین می بینمش با اینکه ناچارا شاغل هستم و روز شماری میکنم برای روزی که دیگه نخوام برم سرکار
اما انگار همه مسئولیت به عهده مادران هست
و پدران با فراغت فکر می تونن تا 11 شب دنبال کسب موقعیت اجتماعی و یا اینکه خدمت به خلق و جامعه باشن و ازشون تقدیر و تشکر هم بشه
و هیچ وقت هم تبلیغ نشه که شما چرا در وظایف همسری و پدریت غایت نیستی ؟
الان این نوشته های من اصلا اعتراض آمیز نبودها
لطفا صلح آمیز بخونید
فقط می خوام جواب سوالم رو بدونم
آیا نقش رشد جامعه و تحقیق و پژوهش و خدمت به خلق و ... از نظر خداوند تنها بر عهده مردان هست و زنان وظیفه ای ندارند؟
و دیگه اینکه با توجه به اشراف کامل شما به نقش زن می تونم بپرسم هدف شما برای ادامه تحصیل تا مقطع دکترا فقط کسب علم هست ؟
مگه حدیث های مختلفی نداریم که ذکات علم یاد دادن اون هست
یه جورایی یعنی به کار گیری اون علم ؟
الان شما دکتراتون رو گرفتین بعد یعنی هیچ استفاده ای ازش نمی کنید؟
برام مفهوم نیست
پس چرا رشته های مختلفی که خیلی با جنسیت زن و ساختار زن جور در نمیاد رو در دانشگاه ها برای انتخاب خانومها قرار می دن ؟
خدا به انسانها مغز داده
من واقعا برام سوال هست که اگر یک انسانی یک استعداد خوبی داره که به درد جامعه می خوره و می تونه کارگشا باشه وظیفه اش در مقابل این استعدادی که خدا در وجودش قرار داده چیه ؟
توصیه می کنن به پدر و مادرها که توی ذهن فرزندان جا بیندازین که هدف شما از درس خوندن خدمت هست و نه کسب شهرت و مقام و میز و ...
خوب پس فردا ما دختر دار شدیم دخترمون خواست درس بخونه برای درس خوندنش چه هدفی رو توی ذهنش جا بیاندازیم ؟
الان هدف شما از دانشگاه رفتن چی بود ؟

پاسخ :

سلام و ممنون از حضورتون
پاسخ شما طولانیه
سر فرصت ان شاء الله می نویسم.

سلام مجدد و امیدوارم عذر تقصیر بنده رو در تأخیر طولانی برای پاسخ بپذیرید.

1-در مورد سوال اولتون و نکوهش زنان برای حضور اجتماعیشون باید چندتا نکته رو مورد توجه قرار بدیم:

الف: یه اصل مهم داریم اونم «حفظ خانواده » است.
خداوند برای حفظ این نهاد یه نقش هایی رو به مردان سپرده و یه نقش هایی رو به زنان.
مبتنی بر خلقت تکوینی زن و این که زن لطیف تره و از بعضی جهات آسیب پذیرتر، عمده ی نقش هاش محدود به خونه میشه
و برعکس مرد چون بر اساس خلقتش تکوینا جسم قوی تر داره و... عمده ی نقش های بیرون خونه به مرد سپرده شده
اما هم مرد و هم زن هردو دارن تلاش می کنن تا خانواده رو حفظ و تقویت کنن.
این که مرد بیشتر بیرونه و زن بیشتر خونه است نه معیار برتریه و نه هیچ چیز دیگه.
این عرف غلط ماست که مبتنی بر خیلی اتفاقات و... میاد برای این نقش ها ارزش گذاری غلط میکنه و یکی رو بهتر میدونه و یکی رو کم ارزش تر.
این نوع ارزش گذاری در دین اسلام هیچ جایگاهی نداره

ب: حالا اگر خانمی تونست با مدیریت به همه ی امورات و نقش هاش برای حفظ خانواده برسه می تونه حضور اجتماعی داشته باشه، شاغل بشه و...
آقا هم اگر به اندازه ی کفاف تونست با کار کمتر روزی بیشتری بیاره خونه نباید به بهانه ی کار بیرون باشه و باید بیاد خونه و کنار همسرش باشه

2-این که شما میگید : « انگار همه مسئولیت به عهده مادران هست»
باز هم به دلیل عرف غلط و آموخته های غلطمونه که به عمد یا غیر عمد خیلی از روایاتمون رو نخواستیم مطرح کنیم!

یکی از اون دسته روایات روایاتی است که راجع به نقش مهم پدر در خانواده و تربیت هست که باید به نسل جدید و جوان ها آموزش داده بشه.

3-اما در مورد این سوالتون: «آیا نقش رشد جامعه و تحقیق و پژوهش و خدمت به خلق و ... از نظر خداوند تنها بر عهده مردان هست و زنان وظیفه ای ندارند؟»
اصلا هم این طور نیست. اتفاقا زنان هم در این عرصه نقش جدی دارن و در آموزه های دینی باید امورات مربوط به خانم هارو خانم ها انجام بدن و خیلی از امورات مهم دیگه رو در عرصه های مختلف.
مثلا امورات پزشکی، بهداشتی، تولید علم در عرصه ها و حوزه های زنانه، تعلیم و تربیت نسل آینده در جامعه همه باید به عهده ی زنان باشه.
و اگر زنانی امکانش رو دارن و در این عرصه ها وارد نشن چه بسا عقوبت بشن.
اما باید این جور مشاغل و عرصه ها طوری برای زنان تعریف بشه که براشون بار مضاعف نباشه و متناسب با مشغله ها و... زنان مناسب سازی بشه.

4- اما در مورد خودم و درس خوندنم. اول بگم که من دارم ارشدم رو به امید خدا تموم میکنم نه دکترارو
و این که من از ابتدا هیچ وقت تعریفم این نبوده که اگر کنکور قبول نشدم پشت کنکور بمونم و همه ی دنیا برام تموم شده باشه و...!
همیشه به لطف خدا برای خودم چندتا گزینه گذاشتم که اگر به یکیش نرسیدم انتخاب دیگه ای داشته باشم.
اما بنا به حکمت الهی هیچ وقت پشت کنکور نموندم و مسیرم رو از راه دانشگاه ادامه دادم.
باز در دوره ی دانشگاه هم خودم رو به یه بعد محدود نکردم قبل از دانشگاه هم این طور نبودم. هم زمان با دانشگاه زبان، کلاس های علوم دینی و... رو هم داشتم و الان هم به لطف خدا دارم.
دوره ی کارشناسی رشته ام کمی تا حدودی مردونه بود. یعنی فضای کاریش مردونه بود و ارشد به علوم انسانی به یکی از گرایش های علوم اجتماعی تغییر رشته دادم.
و همین که دارم اینجا می نویسم و فعالیت های دیگه دارم یعنی دارم از رشته ام استفاده میکنم. یعنی از ابتدا می خواستم رشته ای بخونم که به درد خودم و آینده ام بخوره و چون دیدم مطالعاتم در حوزه ی زنان زیادن و به لطف خدا قدرت بیان و ارائه ی مطالب جدید دارم وارد این رشته شدم.
حتی برای خوندن این رشته هم خودم رو محدود نکردم و نگفتم اگه قبول نشدم دنیا دیگه تموم میشه!
و برای دکترا هم فعلا برنامه ندارم و چند تا گزینه پیش رو برای خودم برای ادامه ی مسیرم که در راستای رضایت الهی باشه قرار دادم.
حالا نسل آینده هم باید جوری تربیت بشه که خودش بتونه تصمیم گیرنده باشه و جامعه چیزی رو بهش تحمیل نکنه. باید بچه هارو در انتخاب های صحیحشون کمک و حمایت کنیم و اگر تصمیم صحیحی گرفتن حمایتشون کنیم و مانعشون نشیم.
الان متأسفانه خیلی از پدر مادرا مانع خواسته های حلال فرزندانشون میشن که این خیلی اشتباهه و ممکنه باعث تصمیم های اشتباه بزرگ توسط اون فرزندان بشه.
اگر بچه رو جوری بار آوردیم که قدرت حل مسئله و تصمیم گیری و تصمیم سازی داشته باشه مطمئن باشید در هیچ کدوم از مرحله های زندگیش به این نمیرسه که مثلا حالا چه طور درس بخونم.
برای تربیت نسلی که بتونه مختار باشه و تصمیم درست بگیره به لینک
«کودکان استراتژیست»

 که در بخش پیوندها هست مراجعه کنید  و برای دانلود جلسات با سرعت مناسب تر به این لینک بروید.
http://www.zahra-media.ir/abbasi/?p=3770
حتما هم فیلم رو دانلود کنید صوت جلسات کفایت نمیکنه
یاسمن
۱۷ ارديبهشت ۱۸:۴۳
چه جالب که یادم نبود!:دی
کلی رفتم search کردم به نتیجه ای نرسیدم!!
بسیار جالب بود، ان شا الله نتایج تاملتون رو هم نشر بدید فیض ببریم:)

پاسخ :

ان شاء الله نتایج تأملاتم رو هم میگذارم!
ترنم
۱۷ ارديبهشت ۲۰:۱۹
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

سلام
حالا درسته که همه پادشاهای کافر قرآن مرد بودن و تنها پادشاه مومن قرآن بلقیس خانم، ولی این دلیل نمی شه همه پادشاهان مرد تاریخ کافر بوده باشن ها آبجی خانم!

اصلا من فکر میکنم این داب قرآنه که از خانم ها مثال بزنه، شاهدش هم اون جا که از مومن و کافر مثال میزنه:آیات 10 و 11 سوره تحریم

حکمتش رو هم نمی دونم ولی الان که دارم اینا رو می نویسم یاد فرمایشی از یکی از اساتید افتادم که فرمودن: خانم ها خوباشون خیلی خوبن و بداشون هم خیلی بد که یعنی که خانم متوسط الحال نداریم و خانم ها  خوب و بدشون  مثالی ان! حالا درست و غلطش ....

**** ****************** ******************* ******************* ********************** ********************** ************************ **** ****** *********** ********************** ******************* **************************** ************** ******************* ***************** ************************ **************** ******************************** *********************************** ******************************** ******* ************************* ************************* ********************** ********************** ********************** ********************* ************************* **** ****** ********************* ********************** ******************** ********************* ************************ ****** ************************** ************************** ************************ **************** ********************************** ******** ********************************** ******** ******************************** ******* ************************* ***


پاسخ :

سلام
فرمایش شما درست که همه ی پادشاهان مرد تاریخ کافر نبودن
اما خب خداوند حتما دلیلی داشته که بین همه ی پادشاهانی که مورد دعوت انبیاء قرار می گرفتند بلقیس رو مثال زده.
شاید یکی از علت هاش هم همین باشه که شما گفتید.
 این که خداوند زنان رو به عنوان «الگو» در قرآن مطرح کرده.
نکته ای هم که استادتون اشاره کردن جالب بود تا حالا بهش فکر نکرده بودم.

و این که به نظرم شما مطلبتون رو از ورد آوردین اینجا کپی کردین کلی کد با خودش آورده بود که من حذفشون کردم!
از ویژگی های بیان اینه که به نویسنده ی وبلاگ اجازه نمیده بدون اطلاع دیگران بخشی از نظر رو دستکاری کنه!
در اصل در بیان فقط میشه بخشی از نظر رو حذف کرد! حتی تعدیل و اصلاحش هم نمیشه کرد.
ترنم
۱۷ ارديبهشت ۲۰:۲۸
به مادر عزیز
از من می پرسید می گم آقایون اگر لطف بفرمایند و در مادر شدن خانم ها مشارکت لازم رو بفرمایند به غایت جنسیتی شون نیل فرمودن!

پاسخ :

این کامنت شما تکمله داره :)
rahro
۱۸ ارديبهشت ۰۰:۱۷
یکی از دوستان ذیل این مطلب یک نظر خصوصی گذاشتن که بنده به دلیل این که ممکنه این سوال برای دوستان دیگه ای هم پیش بیاد، بدون ذکر نامشون نظرشون رو اینجا عمومی می کنم.


سلام عزیزم
این سوال و بعد جوابش به نظرت روند درستی رو در پیش داره؟ آخه کجای قرآن هست که انسان به واسطه مرد یا زن بودنش مستعد در هدایت یا هلاکته که حالا علت پذیرش  یه پیامبر از جانب حاکم یه جامعه زن یا مرد بودنش باشه؟
شما مطالب خوبی رو بیان می کنید اما به نظرم سوال و عنوان پست مخاطب رو به چنین نتیجه گیری می رسونه.
یا علی


 

پاسخ :

سلام بر شما دوست عزیز

خب الان که نظرتون رو خوندم به این نتیجه رسیدم که برداشتتون از مطلب اشتباه بوده.

1- هدف بنده از ذکر این مطلب این بود که دوستان رو به این نکته توجه بدم که موضوع ایمان نیاوردن پادشاهان دیگر و ایمان آوردن بلقیس رو به عنوان یه موضوعی که روش تفکر کنن مد نظر خودشون قرار بدن.
حتما علتی داشته که خداوند حکیم بلقیس رو به عنوان زنی که به پیامبر زمان خودش ایمان آورد معرفی می کنند و سعی ما در اینه که در حکمت ماجرا تفکر کنیم.

2- بنده در جایی از مطلب نگفتم که زن بودن یا مرد بودن فی نفسه کسی را مستعد هدایت می کند یا نه
در این جا صحبت از ویژگی های متفاوت می کنیم که به صورت متفاوت در زن و مرد قرار داده شده.
مثلا بعد اقتدار مرد قوی تر
و بعد لطافت و عطوفت در زن قوی تر است.
مثلا این زن می تواند لطافت و عطوفتش را مایه ی «خضوع در قول» در مقابل نا محرم کند و مرتکب گناه شود. می تواند از همین حربه در راه حلال برای تسخیر قلب همسرش استفاده کند.
حالا مثلا مرد ابزار لطافت را برای گناه یا ثواب ندارد و به جایش ویژگی متفاوتی دارد که می تواند با استفاده از آن ها خود را به شقاوت یا سعادت برساند.

حالا صحبت ما در اینجا این است که مردان ویژگی ای دارند که مانند چاقوست. می توانند از آن در مسیر اصلاح استفاده کنند یا افساد.
به نظر بنده این ویژگی مردان (که در آینده خواهم گفت) اگر درست استفاده شود آن ها را تا سرحد نبی بالا می برد و اگر از آن در راه باطل استفاده کنند تا اندازه ی فرعون می توانند با باطل قرین شوند.

3- حالا در مورد بلقیس
او به واسطه ی زن بودنش از ویژگی ای که خداوند در نهاد زنانه ی او قرار دارد استفاده کرد که زمینه هدایت او را فراهم کرد.

و در نهایت این که ممکن است استدلال های بنده در بیان ویژگی هایی که ممکن است از علل این ماجرا باشد غلط باشد. اما اصل ماجرا که حکمتی پشت بیان سرگذشت پادشاهان و ایمان نیاوردن مردان و ایمان آوردن بلقیس وجود دارد غیر قابل خدشه است.


زینب
۲۰ ارديبهشت ۱۲:۲۸
سلام من یاد یه پادشاه دیگه ای هم افتادم که زمان حضرت داوود بود و اسمشم طالوت بود. نمیدونم حضور ذهن راجع به داستانش ندارم. شاید اشتباه میکنم

پاسخ :

سلام و خوش اومدین

به بیان قرآن در آیه 247 بقره حضرت داوود خودش طالوت رو به پادشاهی برگزید و ایشون رو بر مسند فرمانروایی نشاند، و نه این که ایشون رو در زمانی که پادشاه بوده دعوت کرده باشه و ایشون به ندای دعوت حضرت داوود لبیک گفته باشه.
علیرضا بیگدلی
۲۱ ارديبهشت ۱۹:۵۸
   

باسلام                                                                                                                                                            با مطلب با عنوان :

همسریابی به سبک پیوند مهر...

بروز هستم.

http://farhangeparvaz.blog.ir/1393/02/19/hamsar1231231231231

 

فرهنگ پرواز

پاسخ :

سلام
ان شاء الله طرح موفقی بشه و از دانشگاه ها بیاد به مساجد
باران زده
۲۳ ارديبهشت ۲۳:۰۸
فکر می کنم پادشاه حبشه هم باشه ها!که مسیحی بود و بعد از شنیدن آیات قرآن در مورد حضرت عیسی(ع) دعوت پیامبر(ص) رو ،با واسطه البته، پذیرفت و به مهاجران پناه داد.
پیامبر(ص) بر ایشون نماز میت هم خوندن...
باران زده
۲۳ ارديبهشت ۲۳:۲۰
/البته فکر نکنم تو قرآن اسمش اومده باشه/
اما نتیجه بحث چیه؟
یعنی زن ها حق پذیرتر هستن
یا انعطاف پذیرتر
یا چون فطرتا احساسات درشون قوی تر زودتر ایمان میارن؟(چون راه عقل و استدلال معمولا دیرتر به مقصد میرسونه آدم رو. یا اصلا نمی رسونه)

پاسخ :

بله ماجرای نجاشی در قرآن نیومده.
البته تا جایی که من اطلاع دارم ایشون برخورد خوبی با مسلمین داشت نه این که اسلام بیاره.

نتیجه ی بحث هم ان شاء الله در یه پست جداگانه میارم :)
ترنم
۲۴ ارديبهشت ۱۰:۵۱
سلام
باز یاد یه ماجرای دیگه افتادم
یه بنده خدایی ادعای مهدی بودن کرده بود، من نشستم ÷ای حرفاش ببینم حرف حسابش چیه، و از اون جا که می خواستم چیزی دستگیرم شه، سعی کردم گوش خوبی باشم و خوب بشنومش.
می دونید به من چی گفت؟ گفت مردا اصلا گوش نمی دن من چی می گم چون به من حسودی می کنن ولی شما چون خانمی به من حسادت نمی کنی و می شنوی حرفامو.
بذاریدش کنار این حدیث که حسادت مثل آتش ایمان رو می خوره،فکر می کنم ÷ربیراه هم نگفته بود.

پاسخ :

سلام
خیلی جالب بود.

احسان رئیس الساداتی
۲۴ ارديبهشت ۱۹:۲۰
تو گویی که کسی نگفت و کسی نشنید!

[درباره مصاحبه دکتر خسروپناه در تخطئه آقای حسن عباسی]

علیرضا بیگدلی
۲۶ ارديبهشت ۲۰:۰۷
سلام
بروز هستم با عنوان : خواهرم! عکس ات را در فضای مجازی دریاب...
منتظر حضور و نظر شما
به آدرس :
http://farhangeparvaz.blog.ir/1393/02/26/aks312312
وبلاگ:فرهنگ پرواز

ناصر
۲۲ تیر ۰۰:۴۲
سلام علیکم
اگر اشتباه نکنم فرعون زمان حضرت یوسف (علی نبینا و آله و علیه السلام) باید بوده باشه.

پاسخ :

علیکم السلام
مرجع برای پاسخگویی قرآن است و در قرآن کریم ماجرای دعوت حضرت یوسف از فرعون زمان خود و ایمان آوردنش مطلبی گفته نشده است.

در نظرات قبلی پاسخ گفته شد. بلقیس که بر سرزمین خود حکومت میکرد به دعوت پیامبر زمان خود یعنی سلیمان لبیک گفت و ایمان آورد.
ترنم
۲۳ بهمن ۰۰:۵۷
سلام علیکم
اجازه؟
بنده کتابی برای گل بهارم می خوندم درباره زندگی انبیاء الهی
امشب رسیدیم به حضرت خضر
نوشته بود که اولا حضرتشون شازده پسر بودن(که یعنی باباشون شاه خداپرستی بوده لابد!)
ثانیا مامور میشن برن و قوم ذوالقرنین رو به توحید دعوت کنن که با استقبال شخص پادشاه جناب ذوالقرنین مواجه می شن
نکته:جمع کثیری از علما من جمله علامه طباطبایی معتقدن که ذوالقرنین کوروش کبیر خودمون بوده
و البته حضرت استاد در این خصوص نظراتی ارائه فومودن در حد تیم ملی، این جا
http://www.masaf.ir/Ostad/Details/5/%D8%B0%D9%88%D8%A7%D9%84%D9%82%D8%B1%D9%86%DB%8C%D9%86-%DA%A9%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D8%9F
دیگه همین!

پاسخ :

علیکم السلام
مبتنی بر شواهد تاریخی کوروش ذوالقرنین نیست.
علامه و دیگر مفسرین هم که معصوم نبودند امکان اشتباه داشتند. چه بسا اگر الان خودشون در قید حیات بودند و به مطالعه ی شواهد تاریخی می پرداختند، نظرشون رو اصلاح می کردند.
بسم الله الرحمن الرحیم
ان شاءالله در اینجا به عنوان
«کرسی آزاداندیشی مجازی زن و خانواده»
دیدگاه هایم را در باب موضوعات مختلف پیرامون زنان با تمرکز بر تعریف و تبیین جایگاه و نقش زن و خانواده در اسلام و قرآن خواهم نوشت.
مشی کلی این وبلاگ نگاه منصفانه و واقع بینانه در قضاوت بین آراء گوناگون و متنوع صادر شده از متفکران و نظریه پردازان شرقی و غربی است، لذا جهت گیری های فمینیستی و امثالهم در اینجا اعتباری ندارند.
مطالب مندرج در این وبلاگ نتیجه سال ها مطالعه و برآیند آموخته های بنده است که در جهت منویات امام خامنه ای آن ها را به اشتراک میگذارم. طبیعتا نظراتم نه نظری نهایی و جامع است و نه بدون اشکال. فقط فتح بابی است برای جور دیگر نگریستن به جنس «زن».
نظرات در این وبلاگ باز است و همه ی نظرات موافق و مخالف به شرط عدم توهین محترمند و فقط نظرات حاوی توهین حذف خواهند شد.

لازم به ذکر است هر گونه کپی برداری یا نشر مطالب وبلاگ «صالحات» منوط به اجازه نویسنده ی وبلاگ است.
پیوند ها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان