صالحات

ظلم به زن (۳): به زن اهانت نمی‌کند مگر انسان لئیم

بسم الله الرّحمن الرّحیم

روایتی از رسول خدا صلوات‌الله‌علیه نقل‌شده است با این مضمون:

خیرکم خیرکم لأهله و أنا خیرکم لأهلی ما أکرم النّساء إلّا کریم و لا أهانهنّ إلّا لئیم[1]

بهترین شما کسى است که براى اهل خود بهتر است، من از همه شما براى خانواده خود بهترم، انسان‌های کریم زنان را گرامى می‌دارند و فرومایگان زنان را خوار دارند.

کرامت به معنی «گرامی داشتن و بزرگی و شرافت دادن است.»[2]

و «اهانت در اصطلاح، عبارت است از خوار و تحقیر کردن کسى یا چیزى با گفتار یا کردار.»[3]

واژه نساء در زبان عرب عمدتاً برای بیان شرافت و بزرگی به کار می‌رود به خلاف واژه امرأه که در عمده موارد برای تحقیر استعمال می‌شود.

در این روایت نیز از واژه نساء استفاده‌شده که حاکی از کرامت و شرافت زن است.

تکریم و توهین به زنان و دختران مصادیق گوناگونی دارد که می‌توان آن را از سطوح فردی تا اجتماعی موردبررسی قرار داد.

مسئله این یادداشت، تکریم و توهین دختران مجرد است، موضوعی که در عرصه عمل و نظر مغفول واقع‌شده است.

تجرد بخشی از زندگی هر دختری است و مدت‌زمان بلوغ تا ازدواج را در برمی‌گیرد. این بخش از زندگی مانند تمام مراحل دیگر دارای ویژگی‌های منحصربه‌فردی است که می‌توان از طریق آن به رشد و تعالی رسید یا به ضلالت و گمراهی. اگر دوران تجرد با عبودیت خداوند و همراه با تقوا طی شد، موجب کرامت است: «ان اکرمکم عندالله اتقاکم» و اگر با گناه و معصیت همراه بود موجب وهن و فساد انسان خواهد شد. این ویژگی مشترک تمامی بخش‌های گوناگون حیات انسان‌هاست.

مجرد بودن به‌خودی‌خود مذموم نیست، متأهل بودن هم ماهیتاً موجب فضل و برتری نیست، بلکه روش و شیوه‌ی عمل ما در این مراحل است که موجب سعادت یا شقاوت خواهد شد. چه‌بسا فردی (دختری) مجرد باشد و در حیا و عفت به مرتبه حضرت مریم سلام‌الله نزدیک شود و چه‌بسا فرد متأهلی که از حدود الهی عبور کند و فاسد و مفسد شود.

امیرالمؤمنین علیه‌السلام در نهج‌البلاغه می‌فرمایند:  

   مَا الْمُجَاهِدُ الشَّهِیدُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَعْظَمَ أَجْراً مِمَّنْ‏ قَدَرَ فَعَفَ‏ لَکَادَ الْعَفِیفُ أَنْ یَکُونَ مَلَکاً مِنَ الْمَلَائِکَة
    مجاهد شهید در راه خدا پاداشش بیشتر از کسى نیست که قدرت بر گناه داشته ولى خوددارى نموده. چنین انسان با عفّتى نزدیک است فرشته‏‌اى از فرشتگان باشد.

مصداق این روایت همه‌ی زنان و مردان‌اند اما به‌طور خاص شامل دختران و پسران مجرد است که خود را از آلودگی به گناه حفظ می‌کنند. شأن این افراد را ببینید! انسان حیرت می‌کند...

یک دختر مجرد عفیف که موضوع بحث ماست، یک چنین ویژگی‌ای دارد، جایگاه او همتای شهید و نزدیک به ملک است.

همچنین، تجرد مانع کمال نیست، همان‌گونه که تأهل تنها راه کمال نیست. همانند حضرت مریم سلام‌الله که به بالاترین مراتب کمال رسیدند و تمامی دختران امام کاظم علیه‌السلام که تجرد به آن‌ها تحمیل‌شده بود، از مسیر قرب و بندگی خداوند و حرکت به‌سوی کمال بازنماندند. در عصر حاضر، قطب علمی شیعه در قم است که به برکت حضور یک دختر مجرد این‌گونه برکت پیداکرده و رزق معرفتی تشیع در تمام دنیا را نشر و بسط می‌دهد.

تکریم یک دختر مجرد با توجه به تقوا و حیاء او صورت می‌گیرد.

اما توهین دختران مجرد که در عرف و فرهنگ ما مرسوم است. در جامعه بیمار ما، هم تجرد تا سنین بالا به دختران تحمیل‌شده است و هم مجرد بودن تبدیل‌شده است به برچسبی ناخوشایند که توهین و تحقیر به همراه دارد و ازدواج به‌تنهایی موجب فضل و برتری است!

و عبارت‌های توهین‌آمیزی چون منتظر شوهر، ترشیده، دختران افسرده، نسل سوخته و...

دیدگاهی که با نگاه اسلام به یک دختر مجرد عفیف سنخیت ندارد و با کرامتی که برای زنان در نظر گرفته‌شده منافات دارد.

ازدواج در اسلام ممدوح است، اما غایت نیست که اگر از کسی سلب شد آن فرد از مسیر زندگی بازبماند.

افسردگی، بیماری همه‌گیر جهانی است و اختصاصی به دختران مجرد ندارد. دوری از خدا و از دست دادن امید به زندگی دو عامل مهم افسردگی‌اند که ممکن است برای هر انسانی پیش بیاید، مجرد و متأهل، زن و مرد.

علاوه بر این، دختران مجردی که حق ازدواج از آنان سلب شده نسل سوخته نیستند بلکه مسیر بندگی و تقرب به خداوند برایشان باز است و می توانند با اقتدا به حضرت معصومه سلام الله علیها و تمام دختران امام کاظم علیه السلام به رشد و تعالی برسند و دوران مجردی را چه به ازدواج ختم شود و چه نشود به سلامت بگذرانند.

آنچه موجب آزار و غم دختران مجرد است عرف و نگاه غلط جامعه به آن‌هاست که چنین تصویر نادرستی از آنان دارند.

پ.ن 1: بنده به دنبال مدح  ترویج تجرد نیستم. اما در جامعه ما همان‌گونه که قبلاً هم گفته شد، تجرد به گروهی از دختران (بیش از یک‌میلیون نفر) تحمیل‌شده است که باید به آن توجه کرد و نگاه‌ها را اصلاح کرد.

پ.ن 2: چندین تصور اشتباه رایج دیگر در مورد تجرد دختران و علت‌های آن گفته می‌شود، مهم‌ترینشان این است که این  دختران سخت‌گیر هستند!  این نگاه کاملاً اشتباه است و تصور اشتباه دیگری را به ذهن متبادر می‌کند که پسران سخت‌گیر نیستند!

تصور درست این است که اکثر این دختران به دلیل این‌که متولد دهه شصت هستند و در دوره تغییر هرم سنی قرارگرفته‌اند، شرایط ازدواج برایشان فراهم نشده است.

و پسران هم سخت‌گیری‌های زیادی دارند که واسطه‌های ازدواج از آن مطلع‌اند. و نمونه‌هایی که قبلاً ذکر شد.

پ.ن 3: یکی از مسائلی که تجرد را برای دختران سخت‌تر می‌کند، تحمیل اجباری ازدواج به آن‌هاست. با توجیهات بی‌پایه‌ای مانند این‌که می‌گویند «آسیه هم همسر فرعون بود در عین این‌که مؤمن بود»! یعنی یک دختر مؤمن همسر چون فرعونی شود و به دلیل شرایط و بالا رفتن سن به هر انتخابی تن دهد! این در کجای اسلام آمده؟!!

یا این‌که می‌گویند طرف واجباتش هم مشکل داشت! داشت! عیبی ندارد! اصل ازدواج است!

چه کسی گفته اصل ازدواج بدون هیچ معیاری است؟ اصل در فرهنگ غیر اسلامی ما ازدواجزبدون قید و شرط است نه در اسلام. اصل در اسلام ازدواج مؤمن و مسلمان با یکدیگرو معیارهای الهی است.

این‌همه روایت که گفته‌شده به بداخلاق، اهل شراب و... دختر ندهید و مؤمن کفو مؤمنه است پس برای چه کسانی است؟ جز مؤمنین؟

 

*ممکن است پاسخ به نظرات با چند روز تاخیر باشد.



[1]  نهج الفصاحه، حدیث 1520

۳ ۰
مدافع ولایت
۰۷ اسفند ۲۰:۳۷
. سلام خواهر گرامی

با بخش اول مطلب تان موافقم.مخصوصا آن قسمت سخت گیری آقایان!!!. اما درمورد پی نوشت ها اندکی اختلاف نظر دارم.
هدف در اینجا تبادل نظر است و قرار نیست ناراحتی صورت بگیرد .
و خوشحالم از اینکه در وبلاگ شما درمورد ازدواج جوانان پرداخته میشود.
ودعا میکنم بشرط توفیق ، افتخار یک بحث حضوری باشما را دراین باب داشته باشم.

اما مسأله من، که میخوام نظر شما را در این باب بدانم.
اولا اینکه تاحاییکه میدانم هیچ کس نگفته برای ازدواج نباید هیچ معیاری داشت!

چون شما اسم از شخصی نبردید بنده هم نمیبرم اما به گمانم شخص واحدی باشد !

درمورد روایت المومن کفو المومنه تفاوت نظر وجود دارد یعنی شمای نوعی یک برداشت ازاین روایت دارید شخص دیگری برداشت دیگری از این روایت دارد. مسأله همین جاست!

به نظر شما دختر خانم مومنه و مذهبی که سنش بالارفته و مجرد است خواستگاری میآید که شرایط مناسبی دارد اما ازنظر ایمان ، میگوید آخرین بار ماه رمضان نماز خوانده ام! این یعنی هیچ‌عنادی با دین ندارد اما کاهل نماز است.ما هیچ روایتی نداریم که بیان کند دختر ب کاهل نماز ندهید. این خواستگار میگوید من شما را به عنوان ی دختر مذهبی انتخاب کرده ام. اما خودش در انجام واجبات میلنگد. حال  این دختر تجرد را انتخاب کند بهتراست یا ازدواج را؟؟
مسأله من همین است! مبخواستم نظر شمارابدانم.

آیا باید نماز مانع ازدواج من شود؟آیا باید این خواستگار سهم یه خانم شل حجاب شود؟

خودم هنوز به جواب روشنی نرسیده ام. اما این افکار مدام در ذهنم مرور میشود.

اطراف خود را که میبینم دختران مذهبی و با ایمانی را میبینم که همگی مجرد هستند از آنطرف دختران کم مذهب ! اکثرا متاهل هستند...

سوال دیگرم را پس از پاسخ شما میپرسم.

جزاءکم الله خیرا

پاسخ :

سلام علیکم
از اظهار لطف شما متشکرم

بنده از افراد مختلفی به انحاء گوناگون شنیدم. مثلا مثال آسیه را از رادیو شنیدم...
خیلی ها چنین اعتقادی دارند! حتی می گویند ازدواج کنید بعدش طلاق بگیرید! اما مجرد نمانید! تا حد نظرات ...
پناه بر خدا

ایمان در روایات ما معنایش مشخص هست. ایمان باور قلبی است که باید همراه باشد با عمل صالح. مگرنه اعتقاد قلبی صرف مثل کسانی که می گویند «قلبت پاک باشه» کافی نیست. ایمان همراه با اطاعت و انجام تکالیفی که خداوند مشخص کرده کافیست و هرکس در انجام تکالیف نقص داشته باشد در ایمانش هم نقص هست. و بالعکس عمل بدون باور قلبی مثل عمل منافقین هم کافی نیست. و نتیجه هر دو حالت به کفر می رسد.

بزرگان ما توصیه زیادی کردند که به بی نماز نماز ندهید. چون نماز ستون دین هست و کسی که به تکالیفش در مقابل خدا پایبند نباشد معلوم نیست به تکالیفش در مقابل بنده خدا عمل کند و کاهلی نکند.
ایشان باید با شبیه خودشان ازدواج کنند و شما با شبیه خودتان.
اطراف بنده اکثر دختران مذهبی هم ازدواج کردند. مسئله ازدواج در زمان ما پیچیده تر از این حرف هاست که بخواهیم آن را به مذهبی بودن یا نبودن ربط بدهیم.

این لینک ها احتمالا به شما کمک می کنند:
http://pasokhgoo.ir/node/50693
http://www.pasokhgoo.ir/node/87286
حسن قاسمی
۰۸ اسفند ۲۱:۴۵
با توجه به اینکه در حوزه زنان و خانواده فعالیت میکنید. میخواستم ببینم که نظرتون راجع به تحلیل زیر چیه؟

در ماجرای معروف توصیه کارشناس یزدی به شستن پای مرد با تشت شیر هجمه فراوانی علیه کارشناس یزدی شکل گرفت اما یک سوال، اگر پیشنهاد ایشون برعکس بود یعنی می گفت مرد پای زن خویش را بشورد باز هم چنین سیلی در فضای مجاز به راه می افتاد؟
مطمئنم در این حالت بسیاری از کانال ها این را به عنوان راه نفوذ در قلب زن ترویج می دادند.

مسئله این نیست کدام پای دیگری را بشوریم ، در زندگی زناشویی سالم مرد و زنی  نیست فقط عشق هست. انسان هر راهی را برای ثابت کردن عشقش به کار می گیرد چه نمادین مثل بوسه بر دست و صورت و چه واقعی مثل زحمات زن در خانه و مرد برای آوردن رزق حلال. و چه کار مرد در خانه و صرفه جویی زن در هزینه

اما فضای رسانه ای کشور اعم از فضای مجازی ، سینما و در مواردی تلویزیون این را نمی خواهند. همیشه زنان در تلویزیون مظلومند مگر در برنامه های طنز که میخواهند برای خنده مرد را ترسو از زن نشان دهند. همیشه مردان را تشویق به مدارا و بوسه بر دستان زن می کنند و زنان را به گرفتن حق خود از خانواده و جامعه و کار کردن پا به پای مرد و ...می کنند.کسی فیلم برای مردان مهریه به کمر خورده نمی سازد اما در جشنواره فجر فیلم علیه لزو م اجازه مرد برای خروج زن از کشور می سازند . از این موارد زیاد است. اما سوال اینجاست جامعه آرمانی این جریان چیست؟

جریان عظیم فرهنگی فوق الذکر به دنبال تکریم متقابل زن و مرد نیست .بلکه میخواهد مطلوبیت های زنان را تغییر دهد. یعنی کار در بیرون مطلوب شود و خانه داری مذموم.یعنی مدارا با مرد تقبیح شود و گرفتن حق از مرد مطلوب. میخواهند زن سلطه گر باشد و مرد سلطه پذیر.طبیعی است مردان زیر بار نمی روند و خانواده متلاشی می شود و هزاران زن مطلقه درجامعه رها می شوند که توصیه اکیدشان به دیگر خانم ها این می شود که ولش کن مرد بی شعور و ... طلاق بگیر و خودت رو راحت کن. حال این زن مطلقه خود در جامعه چه نقشی ایفا می کند بماند.

https://t.me/naser_baghestani/38

پاسخ :

در مورد آن ماجرا می خواستم مطلبی بنویسم که به دلیل شرایطی که برایم پیش آمد توفیقش فراهم نشد شاید در آینده نوشتم ان شاء الله

در مورد نظر آن خانم یزدی، در روایت داریم که شب عروسی مرد پای همسرش را بشوید. قطعا انسان ها، حکیم تر از رسول خدا صلوات الله علیه نیستند. اگر قرار بود دو طرفه باشد یا بالعکس، در روایت ذکر میشد. این موضوع حکمتی دارد که باید به آن توجه کرد. حکمتش در ریحانه بودن زن و قهرمان بودن مرد است.
مودت و رحمت باید بین زوجین در زندگی باشد اما شکل آن نسبت به زن و مرد متفاوت است. مثلا اطاعت از مرد، به استقبال رفتن و تأمین نیازها از مظاهر محبت و مودت زن به شوهر هستند
و محبت کلامی و رفتاری، خرید هدیه و حمایت همه جانبه ... از مظاهر محبت مرد به زن هستند.
محبت به مرد باید ضامن اقتدار و مردانگی او
و محبت به زن باید ضامن و حافظ لطافت و ریحانگی او باشد.

در مورد مواجهه با این مسئله، بنده با اکثرشان مخالفم. چه واکنش مذهبی ها، به ویژه آقایان ، و چه فمینیست ها که آن اظهار نظر شخصی را ربط دادند به اسلام و ظلم به زن و...
تکلیف فمینیست ها که معلوم است و بنده با بخش دوم این تحلیل موافقم
بدون شک فمینیسم در تمامی بخش های زندگی ما اثر گذاشته و نه فقط زنان. در روایت گفته شده در آخر الزمان زنان مرد می شوند و مردان زن. یعنی زنان و مردان از هویت زنانگی و مردانگی می افتند. نه فقط زنان که بگوییم زنانمان مرد شدند. بلکه مردانمان هم زن صفت شدند. تمایل این گروه از مردان مدافع این مسئله هم بی ربط با این موضوع نیست.

تکریم زن و مرد باید باشد اما با در نظر گرفتن اقتضائات ویژه هرجنس
وضع سینمای فمینیستی ما هم که معلوم است.
و البته بنده ظلم مردان به زنان و مشکلات تربیتی آنان که منجر به این نتایج شده را نادیده نمی گیرم.
همین طور ظلم زنان به مردان و ساحت خانواده
این ظلم ها باید برطرف شوند اما به روش اسلام نه فمینیسم.

حسن قاسمی
۰۸ اسفند ۲۲:۳۴
بابت وقتی که گذاشتید و پاسخی که دادید، سپاسگذارم 🙏

پاسخ :

خواهش می کنم
مدافع ولایت
۰۹ اسفند ۱۰:۱۴
متشکرم بابت وقتی که میذارید.

اینکه شما می فرمایید معنایش مشخص است، تفاوت همینجاست. ایمان فقط همین روایات را ندارد! در روایات دیگری داریم ایمان یعنی داشتن حب امیرالمومنین. خانم و آقایی که حب امیرمومنان را درقلب خود دارند کفویت ایمانی رادارند. البته اینو شنیدم، خودم دنبال روایتش نرفتم!
به صحبت بنده دثت نکردید. بزرگان توصیه نکردند به کاهل نماز زن ندهید. به بی نماز اشاره کردند. و فرق است بین بی نماز و کاهل نماز. 


کاهل نماز به خاطر تنبلی و نه عناد، نمازش را اول وقت نمی خواند.فرضا دوماه میخواند پنج ماه نمیخواند. بله این مفروض است کسی که تکالیف خدایش را انجام نمی دهد از کجا معلوم درمقابل بنده اشوظیفه اش را انجام بدهد؟

اگر باب از کجا معلوم را باز کنیم، از کجا معلوم کسی که واحباتش را به خوبی انجام میدهد درمقابل همسرش وظایفش را انجام دهد و تربیت جامعه و خانواده روی او اثرگذار نباشد؟

بنده شرایط خاصی را فرض کردم. در جامعه امروز که هرم سنی دهه شصتی ها خاص است و ایضا میزان تقیدات مذهبی مردها که متاسفانه کاهش یافته، آیا باید همچنان دنبال شبیه به خودمان باشیم؟؟ کجای دین این راگقته؟ اصلا این شباهت تا چه اندازه بایدباشد؟ 

مشاورین که ازدواج با کسی که زمین تا آسمان با خانم متفاوت است را پیشنهاد می کنند قطعا اشتباه است.

بنده عرض کردم خواستگارانی که مناسب هستند تنها ملاک ایمان شان مقداری میلنگد، برای دخترانی که سن شان بالا رفته آیا باید همچنان روی ملاک ایمان سفت و سخت باشند؟؟

چه آقایانی که مذهبی هستند اما شأن زنان را نمی دانند و چه طلاق هایی که بین مذهبی ها وجود دارد.منظورم اینست ماندگاری یک زندگی به ملاک ایمان نیست.

مردی که به خواستگاری خانم مومن و محجبه ای میرود یعنی اورا با همین حجابش انتخاب کرده و دوست دارد .

هرم سنی خاص دهه شصتی ها و ایضا کاهش پایبندی به تقیدات مذهبی بین مردان جامعه امروز ، شرایط خاصی را حکم فرما کرده ...


امیدوارم توانسته باشم منظورم را برسانم.

پ.ن:
این سخنان صرفا یک‌نظر می باشد و قرار نیست بر کسی تحمیل شود یا به آن جواب داده شود. دختران ما مختار هستند و میتوانند و حق دارند انتخاب کنند . فقط تنها خواهشیکه دارم اگر لایق میدانید روی این سخنان فکر کنید، همین!

پاسخ :

خواهش میکنم

شما هم نظر با حاج آقا عالمی هستید و بنده با ایشان اختلاف نظر دارم.
روایات ابواب ایمان در کتب روایی ما متعدد هستند و منکر آن روایت نیستم. اما صرف محبت امیرالمؤمنین علیه السلام برای معیار ایمان کافی نیست.
اگر شما مطالعه نکردید بنده مطالعه کردم.
منظور شما از شرایط مناسب را هم متوجه نمی شوم.
شرایط مناسب یعنی ازدواج با انسان مؤمن متدین. حتی اگر فقیر بود.
انسان ازدواج می کند که دینش حفظ شود، نه این که از دست برود. نماز هم مرز بین ایمان و کفر هست و ستون دین.
در بخشی از آیه 103 سوره نساء آمده: « فَأَقیمُوا الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ کانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنینَ کِتاباً مَوْقُوتاً »
نماز را به جای آرید که برای اهل ایمان حکمی معین واجب و لازم است.
یعنی انسان بی نماز یا کاهل نماز ایمانش ناقص است.
در روایات هم آمده سبک شمردن نماز برکت عمر را می برد.

شما در انتخابتان مختارید و برایتان آرزوی خوشبختی و عاقبت به خیری دارم.

این نکته را هم اضافه کنم که باید بر روی فکر پسرها کار کرد تا دختران. اما ایشان بالعکس عمل می کنند و کمتر بر روی تغییر معیار و اصلاح فکر آن ها کار می کنند. (منکر تلاش ایشان برای اصلاح فکر پسران نیستم اما کافی نیست.)

اگر نیاز به مشاوره بیشتر داشتید می توانید با نویسنده وبلاگ هم نفس طلبه مشورت کنید.
http://hamnafasetalabe.blog.ir/


نفیسه مرادی
۲۹ خرداد ۰۸:۱۱
واژه «امراه» برای تحقیر زن به کار نمی رود چرا که خداوند در ایه یازدهم سوره تحریم می فرماید:

وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَکَ بَیْتًا فِی الْجَنَّةِ وَنَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ

و در اینجا از آسیه همسر فرعون به عنوان زن مومن یاد می شود.

پاسخ :

با نظر شما موافقم.
این تعبیر که در متن ذکر شد، تا جایی که خاطرم هست دیدگاه آیت الله جوادی آملی است.
و قید «عمدتا» را به همین دلیل در متن آوردم زیرا در همه موارد این واژه بار معنایی تحقیر ندارد.
بسم الله الرحمن الرحیم
ان شاءالله در اینجا به عنوان
«کرسی آزاداندیشی مجازی زن و خانواده»
دیدگاه هایم را در باب موضوعات مختلف پیرامون زنان با تمرکز بر تعریف و تبیین جایگاه و نقش زن و خانواده در اسلام و قرآن خواهم نوشت.
مشی کلی این وبلاگ نگاه منصفانه و واقع بینانه در قضاوت بین آراء گوناگون و متنوع صادر شده از متفکران و نظریه پردازان شرقی و غربی است، لذا جهت گیری های فمینیستی و امثالهم در اینجا اعتباری ندارند.
مطالب مندرج در این وبلاگ نتیجه سال ها مطالعه و برآیند آموخته های بنده است که در جهت منویات امام خامنه ای آن ها را به اشتراک میگذارم. طبیعتا نظراتم نه نظری نهایی و جامع است و نه بدون اشکال. فقط فتح بابی است برای جور دیگر نگریستن به جنس «زن».
نظرات در این وبلاگ باز است و همه ی نظرات موافق و مخالف به شرط عدم توهین محترمند و فقط نظرات حاوی توهین حذف خواهند شد.

لازم به ذکر است هر گونه کپی برداری یا نشر مطالب وبلاگ «صالحات» منوط به اجازه نویسنده ی وبلاگ است.
پیوند ها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان